کریستین بیل، بیوگرافی

 کریستین بیل، بیوگرافی

Glenn Norton

بیوگرافی • همیشه به آن ایمان داشته باشید

  • کریستین بیل در دهه 2010

کریستین چارلز فیلیپ بیل در 30 ژانویه 1974 در هاورفوردوست در ولز جنوبی متولد شد. پدر، دیوید، خلبانی است که به دلیل وضعیت سلامتی خود، به زودی خدمت را ترک می کند و سفر به دنیا را آغاز می کند. همانطور که خود کریستین اعتراف می کند، اغلب حتی خانواده هم نمی دانند که پدر چگونه پول لازم برای زندگی را به دست می آورد. زمانی که او تنها دو سال داشت، سرگردانی خانواده‌اش آغاز شد و آنها برای سفر بین آکسفوردشایر، پرتغال و دورست نقل مکان کردند.

کریستین بیل به یاد می آورد که در سن پانزده سالگی می تواند بگوید که قبلاً در پانزده کشور مختلف زندگی کرده است. این زندگی به مادرش جنی هم می خورد که به عنوان دلقک و رام کننده فیل در سیرک کار می کند. خود کریستین زندگی می کند و هوای سیرک را تنفس می کند و اعلام می کند که در کودکی اولین بوسه خود را به هنرمند جوان لهستانی به نام بارتا داد.

همچنین ببینید: کریستن استوارت، بیوگرافی: حرفه، فیلم و زندگی خصوصی

خانواده به او آموزش رایگان می دهد که به نفع تمایلات و ترجیحات پسران است، که هم با کریستین و هم در مورد برادرانش اتفاق می افتد. در این میان، پدر به یک فعال حمایت از حیوانات تبدیل می شود و فرزندان خود را که هنوز بچه هستند، به بسیاری از کنفرانس ها با این موضوع می برد. کریستین در کودکی به کلاس های رقص و گیتار رفت، اما به زودی راه خواهرش لوئیز را که علاقه زیادی به تئاتر و بازیگری داشت دنبال کرد.

اولین حضور او به این معنا زمانی بود که در سن 9 سالگی در یک آگهی تبلیغاتی برای غلات و در یک گروه تئاتر بازی کرد که کیت وینسلت نیز برای مدت کوتاهی در آن بازی کرد. در همین حال، او با خانواده اش به بورنموث نقل مکان کرد و در آنجا چهار سال ماند. در اینجا کریستین سرانجام به طور منظم در یک مدرسه شرکت می کند. در همان دوره او در فیلم تلویزیونی «معمای آنا» (1986) در کنار امی ایروینگ بازی کرد و سپس با استیون اسپیلبرگ ازدواج کرد. این امی است که او را برای نقش اصلی در فیلم "امپراتوری خورشید" به همسرش توصیه می کند، که برای آن جوایز هنرمند جوان را برای بهترین اجرا و جایزه ویژه ای که توسط هیئت ملی برای او ایجاد شده است، دریافت می کند. اما توجه مطبوعات به این مناسبت باعث شد تا برای مدتی از صحنه کناره گیری کند.

کریستین بیل در سال 1989 با کنت برانا در فیلم "هنری پنجم" به بازیگری بازگشت. در این بین مادر خسته از سفرهای مداوم از پدرش که در نقش مدیر این بازیگر جوان مشغول است طلاق می گیرد. پس از طلاق پدر و مادرش، این بازیگر جوان تصمیم می گیرد به هالیوود برود.

از این لحظه او در تولیدات مختلف شرکت می کند: "جزیره گنج" (1990) اثر کریستوفر لی، و موزیکال "پسرهای خبر" (1992) اثر والت دیزنی، که برای آنها دوباره جوایز هنرمند جوان را دریافت کرد. به دنبال"شورشیان جوان" (1993) اثر کنت برانا. با وجود موفقیت‌های حرفه‌ای‌اش، زندگی خصوصی او پیچیده‌تر می‌شود: پس از نقل مکان به لس آنجلس با پدرش، رابطه‌اش را با دوست دخترش که پنج سال است با او رابطه داشت، پایان می‌دهد.

متاسفانه، فیلم‌های او در گیشه موفقیت مورد انتظار را نداشتند - مشکلی که اغلب در طول زندگی حرفه‌ای‌اش تکرار می‌شد - و کریستین تا زمانی که کمک غیرمنتظره یکی از همکارانش، وینونا رایدر را دریافت کرد، تحت فشار زندگی کرد. که آن را برای فیلم "زنان کوچک" ساخته گیلیان آرمسترانگ که خودش در آن نقش جو را بازی می کند توصیه می کند. موفقیت کریستین بیل بسیار زیاد است و به او اجازه می دهد تا بخش های جدیدی را در تولیدات سینمایی جدید از جمله "پرتره بانو" (1996) جین کمپیون در کنار نیکول کیدمن، "معدن طلای مخملی" (1998) ساخته تاد به دست آورد. هاینز، که در آن او همچنین یک صحنه سخت عاشقانه همجنسگرا را با یوان مک گرگور بازی می کند، و "رویای یک شب نیمه تابستان" (1999) اثر مایکل هافمن (اقتباس سینمایی از نمایشنامه ویلیام شکسپیر به همین نام). با این حال، موفقیت واقعی با تفسیر پاتریک بیتمن در «روانی آمریکایی» (2000) توسط مری هارون، که داستانی الهام گرفته از رمان جنجالی برت ایستون الیس را روایت می‌کند، به دست می‌آید.

در سال 2000 با ساندرا بلاژیک تهیه کننده فیلم های مستقل ازدواج کرد و در سال 2005 صاحب یک دختر به نام امالین شد.بین فراز و نشیب ها به ویژه از نقطه نظر عملکرد اقتصادی فیلم ها ادامه می یابد، گاهی اوقات شجاعانه تر از آن است که بازده مورد انتظار مردم را داشته باشد. او با کارگردان کریستوفر نولان که برای او در سه فیلم نقش بتمن را ایفا می کند شراکت می کند: نولان او را در عناوین «بتمن آغاز می کند» (2005)، «پرستیژ» (2006، با هیو جکمن و دیوید بووی در نقش نیکولا تسلا کارگردانی می کند. "شوالیه تاریکی" (2008) و "شوالیه تاریکی برمی خیزد" (2012).

همچنین ببینید: جیمز مک آووی، بیوگرافی

او همچنین در فیلم ورنر هرتزوگ "سپیده دم آزادی" (2006) به عنوان خلبانی که به تازگی از جنگ ویتنام بازگشته بازی کرد.

یک رضایت بزرگ دیگر برای این بازیگر با فیلم "مبارز" (2010) حاصل می شود که در آن او نقش دیکی اکلوند، برادر ناتنی و مربی بوکسور میکی وارد (با بازی مارک والبرگ) را بازی می کند. نقش بیل در سال 2011 او اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. او برای این فیلم و همچنین برای «ماشینکار» (2004) و «سپیده دم آزادی» رژیم غذایی سختی را برای کاهش 25 یا 30 کیلوگرم از دست داد.

کریستین بیل در دهه 2010

علاوه بر شوالیه تاریکی - بازگشت فوق الذکر، در میان آثار او در این سالها به "گلهای جنگ" اشاره می کنیم. 2011، توسط Yimou Zhang)؛ Il fuoco della vendta - Out of the Furnace (خارج از کوره)، به کارگردانی اسکات کوپر (2013); آمریکایی Hustle - ظاهرفریب می دهد (2013); Exodus - Gods and Kings به کارگردانی Ridley Scott (2014); شوالیه جام ها به کارگردانی ترنس مالیک (2015); The Big Short (The Big Short)، به کارگردانی Adam McKay (2015). در سال 2018 او دوباره از نظر فیزیکی "تبدیل" شد تا در فیلم زندگینامه ای "Backsseat" در نقش Dick Cheney بازی کند.

سال بعد او راننده کن مایلز بود و با مت دیمون در فیلم "لمانز '66 - چالش بزرگ" (فورد در برابر فراری) به کارگردانی جیمز منگولد بازی کرد.

Glenn Norton

گلن نورتون یک نویسنده باتجربه و یک خبره پرشور همه چیزهای مربوط به زندگی نامه، افراد مشهور، هنر، سینما، اقتصاد، ادبیات، مد، موسیقی، سیاست، مذهب، علم، ورزش، تاریخ، تلویزیون، افراد مشهور، اسطوره ها و ستارگان است. . گلن با طیف التقاطی از علایق و کنجکاوی سیری ناپذیر، سفر نویسندگی خود را آغاز کرد تا دانش و بینش خود را با مخاطبان گسترده ای به اشتراک بگذارد.گلن پس از تحصیل در روزنامه‌نگاری و ارتباطات، نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت در داستان‌سرایی جذاب داشت. سبک نوشتاری او به خاطر لحن آموزنده و در عین حال جذابش شناخته می شود، که بدون زحمت به زندگی چهره های تأثیرگذار جان می بخشد و در اعماق موضوعات مختلف جذاب می پردازد. هدف گلن از طریق مقالات به خوبی تحقیق شده خود سرگرم کردن، آموزش، و الهام بخشیدن به خوانندگان برای کشف تابلوی غنی از دستاوردهای انسانی و پدیده های فرهنگی است.گلن به‌عنوان یک سینماگر و علاقه‌مند به ادبیات، توانایی عجیبی در تحلیل و زمینه‌سازی تأثیر هنر بر جامعه دارد. او به بررسی تأثیر متقابل بین خلاقیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی می پردازد و رمزگشایی می کند که چگونه این عناصر آگاهی جمعی ما را شکل می دهند. تحلیل انتقادی او از فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر عبارات هنری به خوانندگان دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌کند و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد دنیای هنر دعوت می‌کند.نوشته جذاب گلن فراتر از این استحوزه های فرهنگ و امور جاری. با علاقه شدید به اقتصاد، گلن به درونیات سیستم های مالی و روندهای اجتماعی-اقتصادی می پردازد. مقالات او مفاهیم پیچیده را به قطعات قابل هضم تقسیم می کند و خوانندگان را قادر می سازد تا نیروهایی را که اقتصاد جهانی ما را شکل می دهند رمزگشایی کنند.با میل گسترده ای به دانش، زمینه های تخصصی متنوع گلن، وبلاگ او را به مقصدی یکجا برای هر کسی که به دنبال بینش کامل در مورد موضوعات بی شماری است تبدیل می کند. خواه کاوش در زندگی مشاهیر نمادین، کشف اسرار اسطوره های باستانی، یا کالبدشکافی تأثیر علم بر زندگی روزمره ما باشد، گلن نورتون نویسنده مورد علاقه شماست که شما را در چشم انداز وسیع تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای بشری راهنمایی می کند. .