استالین، بیوگرافی: تاریخ و زندگی

 استالین، بیوگرافی: تاریخ و زندگی

Glenn Norton

بیوگرافی • چرخه فولاد

  • دوران کودکی و پیشینه خانوادگی
  • آموزش و پرورش
  • ایدئولوژی سوسیالیستی
  • نام استالین
  • استالین و لنین
  • ظهور سیاست
  • روش های استالین
  • انکار لنین
  • دوران استالین
  • تغییر اتحاد جماهیر شوروی
  • سیاست خارجی
  • جنگ جهانی دوم
  • چند سال اخیر
  • بینش: کتاب زندگینامه

ویژگی رهبران بلشویک این است که آنها از خانواده های معتبر نجیب، بورژوازی یا intelligencija آمده اند. استالین از سوی دیگر در گوری، روستایی کوچک روستایی نه چندان دور از تفلیس، در گرجستان، در خانواده ای بدبخت از دهقانان رعیت به دنیا آمد. در این بخش از امپراتوری روسیه در مرز با شرق، جمعیت - تقریباً تماماً مسیحی - بیش از 750000 نفر نیست. طبق اسناد کلیسای محلی گوری تاریخ تولد او 6 دسامبر 1878 است، اما او اعلام می کند که در 21 دسامبر 1879 به دنیا آمده است. و در آن تاریخ تولد او به طور رسمی در اتحاد جماهیر شوروی جشن گرفته شد. سپس تاریخ به 18 دسامبر اصلاح شد.

ژوزف استالین

کودکی و پیشینه خانوادگی

نام کامل واقعی او Iosif Vissarionovič Dzhugašvili است . گرجستان در زمان تزارها در معرض یک روند مترقی از " روسی سازی " قرار دارد. تقریباً مثل همهکامنف و موریانوف هدایت پراودا را بر عهده می گیرند و از دولت موقت به دلیل اقدام انقلابی آن علیه بقایای ارتجاعی حمایت می کنند. این رفتار توسط تزهای آوریل لنین و رادیکالیزه شدن سریع رویدادها رد شده است.

در هفته‌های تعیین‌کننده تسخیر قدرت توسط بلشویک‌ها، استالین، عضو کمیته نظامی ، در پیش‌زمینه ظاهر نمی‌شود. تنها در 9 نوامبر 1917 او به دولت موقت جدید - شورای کمیسرهای خلق - با وظیفه رسیدگی به امور اقلیت های قومی پیوست.

ما به او مدیون شرح اعلامیه خلق‌ها روسیه هستیم که سندی اساسی از اصل خودمختاری ملیت‌های مختلف در داخل کشور شوروی را تشکیل می‌دهد. .

عضو کمیته اجرایی مرکزی، استالین در آوریل 1918 به عنوان اختیار برای مذاکرات با اوکراین منصوب شد .

در مبارزه با ژنرال های "سفید"، او وظیفه مراقبت از جبهه تزاریتسین (بعدها استالینگراد، ولگوگراد کنونی) و متعاقباً از جبهه اورال را بر عهده داشت.

انکار لنین

روش وحشیانه و بی احساسی که استالین از طریق آن این مبارزات را رهبری می کند، احتیاط لنین را نسبت به او افزایش می دهد. چنین ملاحظاتی در اراده سیاسی او که در آن او را متهم می کند، آشکار می شودبه شدت جاه طلبی های شخصی خود را مقدم بر منافع عمومی جنبش قرار دهند.

لنین از این فکر عذاب می‌کشد که دولت به طور فزاینده‌ای ماتریس پرولتاریای خود را از دست می‌دهد، و منحصراً بیانگر بوروکرات‌های حزب می‌شود، که به طور فزاینده‌ای از تجربه فعال مبارزه‌ای که به صورت مخفیانه زندگی می‌کرده فاصله دارد. 10> قبل از 1917. علاوه بر این، او برتری بلامنازع کمیته مرکزی را پیش بینی می کند، و به همین دلیل است که در آخرین نوشته های خود سازماندهی مجدد سیستم های کنترل را پیشنهاد می کند، و از تشکیلات عمدتاً طبقه کارگر اجتناب می کند. که می تواند طبقه بندی عظیم مقامات حزبی را دور نگه دارد.

در 9 مارس 1922 استالین به عنوان دبیر کل کمیته مرکزی منصوب شد. با زینوف و کامنف ( ترویکا معروف) متحد می شود، و این دفتر را که در اصل اهمیت چندانی نداشت، به سکوی پرشی مهیب برای اعلام قدرت شخصی خود در حزب، پس از لنین تبدیل می کند. مرگ.

در این مرحله، زمینه روسیه توسط جنگ جهانی و جنگ داخلی ویران شده است، با میلیون ها شهروند بی خانمان و به معنای واقعی کلمه گرسنگی. منزوی دیپلماتیک در دنیایی متخاصم، اختلاف شدیدی با لو تروتسکی، دشمن سیاست اقتصادی جدید و حامی بین المللی شدن انقلاب در گرفت.

استالین استدلال می کند که " انقلاب دائمی " یک توهم محض است و اتحاد جماهیر شوروی باید بسیج تمام منابع خود را برای محافظت از انقلاب خود هدایت کند (نظریه " سوسیالیسم در یک کشور "). تروتسکی، مطابق با آخرین نوشته‌های لنین، معتقد است که با حمایت اپوزیسیون فزاینده ایجاد شده در حزب، نیاز به تجدید در بدنه‌های رهبری است. او این ملاحظات را در کنگره سیزدهم حزب بیان کرد، اما از سوی استالین و "سه گانه" (استالین، کامنف، زینوفف) شکست خورد و به جناح بندی متهم شد.

عصر استالین

پانزدهمین کنگره حزب در سال 1927 نشان دهنده پیروزی استالین است که رهبر مطلق شد. بخارین در صندلی عقب نشسته است. با شروع سیاست صنعتی شدن شتابان و جمع‌سازی اجباری، بوخارین خود را از استالین جدا می‌کند و تأیید می‌کند که این سیاست درگیری‌های وحشتناک را با جهان دهقانی ایجاد می‌کند. بوخارین رقیب راست می شود، در حالی که تروتسکی، کامنف و زینوویف مخالفان چپ هستند.

در مرکز البته استالین وجود دارد که در کنگره هر گونه انحراف از خط خود را محکوم می کند . اکنون او می تواند حاشیه سازی کامل متحدان سابق خود را که اکنون به عنوان دشمن شناخته می شوند، عملی کند.

تروتسکی بدون استبی شک ترسناک ترین سایه برای استالین: او ابتدا از حزب اخراج می شود، سپس برای بی ضرر کردنش از کشور بیرون رانده می شود. کامنف و زینوف که زمینه را برای برکناری تروتسکی آماده کرده بودند، پشیمان می‌شوند و استالین می‌تواند با خیال راحت کار را به پایان برساند. تروتسکی از خارج با استالین مبارزه می کند و کتاب « به انقلاب خیانت شده » می نویسد.

با سال 1928، " دوران استالین " آغاز می شود: از آن سال داستان شخص او با تاریخ اتحاد جماهیر شوروی یکی می شود.

خیلی زود در اتحاد جماهیر شوروی نام چیزی که بازوی راست لنین بود مترادف با جاسوس و خائن شد.

در سال 1940 تروتسکی که به مکزیک رسید، توسط فرستاده استالین با ضربه تبر یخ کشته شد.

تحول اتحاد جماهیر شوروی

NEP ( Novaja Ėkonomičeskaja Politika - سیاست اقتصادی جدید) با جمع آوری اجباری و مکانیزه کردن کشاورزی؛ تجارت خصوصی سرکوب شده است . نخستین برنامه پنج ساله (1928-1932) با اولویت دادن به صنایع سنگین راه اندازی شد.

حدود نیمی از درآمد ملی برای کار تبدیل یک کشور فقیر و عقب مانده به یک قدرت صنعتی بزرگ ذخیره می شود.

واردات انبوه ماشین آلات انجام می شود و هزاران تکنسین خارجی فراخوانده می شوند. آنها بوجود می آیند شهرهای جدید برای میزبانی از کارگران (که در عرض چند سال از 17 درصد به 33 درصد جمعیت رسیدند)، در حالی که شبکه متراکم مدارس بی سوادی را ریشه کن می کند و تکنسین های جدید را آماده می کند.

حتی برای برنامه پنج ساله دوم (1933-1937) به صنعتی که توسعه بیشتری را انجام می دهد اولویت می دهد.

دهه 1930 با "پاکسازی" وحشتناکی همراه بود که در آن تقریباً همه اعضای گارد قدیمی بلشویک به اعدام محکوم شدند یا سالها زندانی شدند، از کامنف تا زینوف، رادک، سوکولنیکوف و جی پیاتاکوف. از بوخارین و رایکوف تا جی. یاگودا و م. توخاچفسکی (1893-1938): در مجموع 35000 افسر از 144000 نفری که ارتش سرخ را تشکیل می دهند.

سیاست خارجی

در سال 1934، اتحاد جماهیر شوروی در لیگ ملل پذیرفته شد و پیشنهادهایی برای خلع سلاح عمومی ارائه کرد که سعی در تقویت همکاری نزدیک علیه - فاشیست هم در بین کشورهای مختلف و هم در درون آنها (سیاست "جبهه های مردمی").

در سال 1935 او قراردادهای دوستی و کمک متقابل را با فرانسه و چکسلواکی منعقد کرد. در سال 1936 اتحاد جماهیر شوروی از اسپانیای جمهوری خواه با کمک نظامی علیه فرانسیسکو فرانکو حمایت کرد.

پیمان مونیخ در سال 1938 ضربه سنگینی به سیاست "همکاری گرایانه" استالین وارد کرد که جایگزین ویاچسلاو مولوتوف در لیتوینوف شد و جایگزینسیاست واقع بینانه

به تعویق انداختن غرب، استالین "انضمام" آلمانی را ترجیح می داد ( پیمان مولوتوف-ریبنتروپ 23 اوت 1939) که به نظر او دیگر قادر به حفظ صلح اروپا نیست، اما حداقل صلح را برای اتحاد جماهیر شوروی تضمین می کند.

جنگ جهانی دوم

جنگ علیه آلمان (1941-1945) صفحه ای شکوهمند از زندگی استالین را تشکیل می دهد: تحت رهبری او. اتحاد جماهیر شوروی موفق می شود جلوی حمله نازی ها را بگیرد، اما به دلیل پاکسازی هایی که تقریباً همه رهبران نظامی را کشته بودند، نبردها، حتی در صورت پیروزی، باعث تلفات ارتش روسیه برای میلیون ها نفر می شود. 10>.

از جمله نبردهای اصلی می توان به محاصره لنینگراد و نبرد استالینگراد اشاره کرد.

بیش از سهم - مستقیم و قابل توجه - در هدایت جنگ، نقش استالین به عنوان یک دیپلمات بزرگ در هر صورت بسیار مهم بود که در کنفرانس های اجلاس برجسته شد: سخت‌گیر، مذاکره‌کننده منطقی، سرسخت، بدون معقولیت. فرانکلین دلانو روزولت او را بسیار ارج نهاد وینستون چرچیل که زنگار قدیمی ضد کمونیستی را پوشانده بود.

1945 - چرچیل، روزولت و استالین در کنفرانس یالتا

چند سال گذشته

پست دوره جنگ، اتحاد جماهیر شوروی را دوباره درگیر جبهه ای دوگانه می کند: بازسازیدر داخل و خصومت غرب در خارج، این بار با حضور بمب اتمی بسیار چشمگیرتر شد. این سال‌های « جنگ سرد » بود که باعث شد استالین یکپارچگی حزب کمونیست در داخل و خارج از مرزها را تشدید کند، که ایجاد Cominform عبارت آشکار (اداره اطلاعات احزاب کمونیست و کارگری) و "تکفیر" یوگسلاوی منحرف است.

استالین که اکنون در سنین بالاتری قرار دارد، در شب بین 1 و 2 مارس 1953 در ویلای حومه شهر خود در Kuntsevo دچار سکته مغزی می شود. اما نگهبانانی که جلوی اتاق خواب او گشت می زنند، حتی اگر از عدم درخواست غذای شبانه او نگران شده باشند، تا صبح روز بعد جرأت نمی کنند در زرهی را به زور نگه دارند. استالین در حال حاضر در وضعیت ناامید کننده ای است: نیمی از بدن او فلج است، او همچنین استفاده از گفتار را از دست داده است.

یوسف استالین در سحرگاه 5 مارس 1953 در حالی که وفادارانش تا آخرین لحظه به بهبود شرایط او امیدوار بودند درگذشت.

تشییع جنازه چشمگیر است.

جسد پس از مومیایی شدن و پوشیدن لباس فرم، بطور رسمی در معرض دید عموم قرار می گیرد. تالار ستون کرملین (جایی که لنین قبلاً در آن به نمایش گذاشته شده بود).

حداقل صد نفر در تلاش برای ادای احترام به او تا حد مرگ له می شوند.

در کنار آن دفن شده استبه لنین در مقبره میدان سرخ.

پس از مرگ استالین، محبوبیت استالین به عنوان رئیس جنبش رهایی توده های تحت ستم کل جهان دست نخورده باقی ماند: با این حال، سه سال برای جانشین او، نیکیتا، کافی بود تا در XX شرکت کند. کنگره CPSU (1956) خروشچف ، جنایت توسط وی علیه سایر اعضای حزب را محکوم کرد و روند " استالین زدایی " را آغاز کرد.

اولین شرط این سیاست جدید، برداشتن مومیایی استالین از مقبره لنین است: مقامات نمی‌توانستند نزدیکی چنین خونین را با چنین ذهن درخشانی تحمل کنند. از آن زمان جسد در مقبره ای نزدیک، زیر دیوارهای کرملین قرار دارد.

مطالعه عمیق: یک کتاب بیوگرافی

برای مطالعه بیشتر، خواندن کتاب " استالین، زندگینامه یک دیکتاتور "، نوشته اولگ وی چلونجوک را توصیه می کنیم.

استالین، بیوگرافی یک دیکتاتور - جلد - کتاب در آمازون

گرجی ها خانواده او نیز فقیر، بی سواد و بی سواد هستند. اما او بردگی را که بر این همه روس سرکوب می‌کند نمی‌داند، زیرا آنها به یک ارباب وابسته نیستند، بلکه به دولت وابسته هستند. بنابراین، اگرچه آنها خدمتکار هستند، اما ملک شخصی کسی نیستند.

پدرش ویساریون جوگاشویلی کشاورزی به دنیا آمد، سپس پینه دوز شد. مادر، اکاترینا گلادزه، یک لباسشویی است و به نظر می رسد که گرجی نیست به دلیل یک ویژگی جسمی نه چندان مهم: او موهای قرمز دارد، که در این منطقه بسیار نادر است. به نظر می رسد متعلق به اوستی ها، قبیله ای کوهستانی ایرانی الاصل باشد. در سال 1875 این زوج روستا را ترک کردند و در گوری، روستایی با حدود 5000 سکنه ساکن شدند. برای اجاره آنها یک کول را اشغال می کنند.

سال بعد آنها پسری به دنیا می آورند، اما او به زودی پس از تولد می میرد. دومی در سال 1877 به دنیا آمد اما این نیز در سنین پایین درگذشت. در عوض، پسر سوم، جوسیف، سرنوشت دیگری دارد.

در بدترین بدبختی، این تنها پسر در محیطی بدبخت بزرگ می‌شود و پدر به جای واکنش، به اعتیاد به الکل پناه می‌برد. او در لحظات خشم خشونت خود را بدون دلیل بر همسر و پسرش که اگرچه کودک است، در یکی از این دعواها از پرتاب چاقو به سوی او ابایی ندارد.

در دوران کودکی، پدر جوسیف از رفتن او به مدرسه جلوگیری کرد تا او را به عنوان یک پنه دوز مشغول کند. وضعیت در خانه ناپایدار می شود و فشار می آوردمرد برای تغییر مناظر: بنابراین پدرش به تفلیس نقل مکان می کند تا در یک کارخانه کفش کار کند. او برای خانواده اش پول نمی فرستد و قصد دارد آن را صرف نوشیدنی کند. تا روزی که در یک دعوای مستی به پهلوی او خنجر زده می شود و می میرد.

فقط مادر باقی مانده است که از بقای تنها پسرش مراقبت کند. او ابتدا به آبله بیمار می شود (بیماری که علائم وحشتناکی از خود به جای می گذارد) و سپس به یک عفونت وحشتناک خون مبتلا می شود، سپس به بهترین شکل ممکن درمان می شود و در بازوی چپ او حالت خماری ایجاد می کند. که آزرده باقی می ماند جوسیف آینده از اولین بیماری که از بیماری دوم خارج می شود به طرز شگفت انگیزی جان سالم به در می برد. 14>، از این رو استالین ).

آموزش

یوسف تمام قدرت را از مادرش به ارث می برد که تنها مانده برای امرار معاش ابتدا برای برخی از همسایه ها شروع به خیاطی می کند، سپس با سرمایه انباشته شده یک چرخ خیاطی بسیار مدرن می خرد که آن را به دست می آورد. درآمد او را بیشتر می کند و البته برای پسرش جاه طلبی دارد.

پس از چهار کلاس ابتدایی، جوسیف در مدرسه مذهبی ارتدکس در گوری، که تنها دبیرستان موجود در روستا بود، که برای چند نفر اختصاص داشت، شرکت کرد.

جاه طلبی مادر حرکت می کندبه پسری که از نظر هوش از سایر دانش آموزان مدرسه متمایز است (حتی اگر دو سال بعد مدرسه را تمام کند)، اراده، حافظه و گویی با جادو و همچنین در توانایی بدنی.

همچنین ببینید: Dargen D'Amico، بیوگرافی: تاریخ، آهنگ ها و حرفه موسیقی

بدبختی و ناامیدی تجربه شده در کودکی این معجزه اراده را انجام می دهد که مدیر مدرسه گوری را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. او به مادرش (که چیزی جز جوسیف نمی‌خواهد کشیش شود) پیشنهاد می‌کند که اجازه دهد در پاییز 1894 (در سن پانزده سالگی) وارد حوزه علمیه تفلیس شود.

یوسف تا می 1899 در مؤسسه حضور داشت، تا زمانی که - به ناامیدی شدید مادرش (در سال 1937 قبل از مرگ او هنوز نمی توانست استراحت کند - یکی از مصاحبه های او مشهور است) - او را اخراج کردند.

رئیس آینده کشوری عظیم که به " امپراتوری بی خداها " (پیوس دوازدهم) تبدیل خواهد شد و تمام کلیساها را خواهد بست، مطمئناً اهل عمل نیست. کشیش.

مرد جوان پس از صرف مقدار زیادی از آن عزم قوی برای فراموش کردن محیط بدبختی و ناامیدی نوجوانی خود، شروع به استفاده از این اراده برای کسانی می کند که در همان شرایط بودند. او در حین شرکت در سمینار، خود را به جلسات مخفیانه کارگران راه آهن تفلیس معرفی می کند، شهری که در حال تبدیل شدن به مرکز جوشش ملی در سراسر گرجستان است. آرمان های سیاسی لیبرال جمعیت گرفته شده استبه صورت قرضی از اروپای غربی

ایدئولوژی سوسیالیستی

اثر بر شکل گیری مرد جوان در دو سال قبل تحت تأثیر قرار گرفت، زمانی که بین "مذهوم" انجیلی و "سوسیالیستی گرجستانی"، "باور" از مارکس و انگلس .

تماس با افکار و محیط تبعیدیان سیاسی او را به آموزه های سوسیالیستی نزدیک کرده بود.

جوزف در 1898 به جنبش مخفی مارکسیستی تفلیس می‌پیوندد که توسط حزب سوسیال دموکرات یا POSDR (در آن زمان غیرقانونی بود) نمایندگی می‌شد و فعالیت‌های سیاسی شدیدی را آغاز می‌کرد که در آن تبلیغات و آماده‌سازی می‌شد. شورشی که به زودی او را به سختگیری پلیس رژیم می رساند.

نام استالین

یوسف نام مستعار استالین (از فولاد) را دقیقاً به دلیل پیوندهایش با ایدئولوژی کمونیستی و فعالان انقلابی به خود می گیرد - که در میان آنها نیز رایج بود. اسامی جعلی برای محافظت از خود در برابر پلیس روسیه - هم توسط دولت تزار رد و هم محکوم شده است. تبدیل به ایدئولوژی مارکسیستی استالین فوری، کامل و نهایی است.

دقیقاً به خاطر سن کمش، آن را به شیوه خودش تصور می کند: درشت، اما چنان تند که آنقدر داغ می شود که چند ماه بعد از اخراج از حوزه، او را هم لگد می زنند. خارج از سازمان نهضتناسیونالیست گرجی.

در سال 1900 دستگیر شد و به طور مداوم تحت نظر بود، در سال 1902 استالین تفلیس را ترک کرد و به باتوم در دریای سیاه نقل مکان کرد. دور زدن Čcheidze ، رئیس سوسیال دموکرات های گرجستان.

در آوریل 1902، در تظاهرات اعتصاب کنندگان که با درگیری با پلیس به شورش تبدیل شد، استالین متهم به سازماندهی آن شد: او به زندان افتاد و به یک سال زندان در کوتایسی و سپس سه سال محکوم شد. تبعید در سیبری، در نوواجا اودا، در بیش از 6000 کیلومتری گرجستان.

استالین و لنین

در دوران زندان او با یک آژیتاتور مارکسیست معروف گریگول اوراتادزه ، یکی از پیروان بنیانگذار مارکسیسم گرجستانی زوردانیجا، آشنا شد. همراه - که تا آن زمان از وجود آن بی خبر بود - تحت تأثیر قرار گرفت: قد کوچک، صورتش با آبله، ریش و موهای همیشه بلند. تازه وارد ناچیز سخت، پرانرژی، آشفتگی بود، عصبانی نمی شد، فحش نمی داد، فریاد نمی زد، هرگز نمی خندید، حالت یخبندان داشت. کوبا ("رام نشدنی"، نام مستعار دیگر او) قبلاً به استالین تبدیل شده بود، "پسر پولادین" در سیاست.

در سال 1903 دومین کنگره حزب با اپیزود فرار لو تروتسکی ، جوان بیست و سه ساله پیرو حزب برگزار شد. لنین که به صف مخالفانش می پیوندد که لنین را به "ژاکوبنیسم" متهم می کنند.

نامه خیالی که در سال 1903 زمانی که استالین در زندان بود به زندان لنین فرستاده شد به این دوره بازمی گردد. لنین به او اطلاع می دهد که شکافی رخ داده است و باید بین دو جناح انتخاب شود. و خودش را انتخاب می کند.

او در سال 1904 فرار کرد و بطور غیرقابل توضیحی به تفلیس بازگشت. هم دوست و هم دشمن شروع به فکر می کنند که او بخشی از پلیس مخفی است. که شاید با توافقی در میان سایر زندانیان فقط برای جاسوسی به سیبری فرستاده شد و در ماههای بعد با انرژی و توانایی سازمانی قابل توجهی در جنبش شورش شرکت کرد که شاهد تشکیل اولین شوروی کارگران و دهقانان.

چند هفته می گذرد و استالین در حال حاضر بخشی از اکثریت جناح بلشویک به ریاست لنین است. جناح دیگر منشویک بود، یعنی اقلیت که عمدتاً از گرجی ها تشکیل شده است (یعنی دوستان مارکسیست او ابتدا در تفلیس و سپس در باتوم).

در نوامبر 1905 پس از انتشار اولین مقاله خود " درباره اختلافات در حزب " مدیر مجله "اخبار کارگران قفقاز" شد.

در فنلاند، در کنفرانس بلشویک در تامپره، دیدار با لنین انجام می‌شود که زندگی کوبا گرجی را به کلی تغییر می‌دهد. و او خواهد کردتغییر همچنین برای روسیه که از یک کشور عقب مانده و آشفته تزاری، توسط دیکتاتور به دومین قدرت صنعتی جهان تبدیل خواهد شد.

لنین و استالین

صعود سیاسی

استالین تزهای لنین را در مورد نقش یک سازمان فشرده و سخت، به عنوان ابزاری ضروری می پذیرد. برای انقلاب پرولتری .

به باکو نقل مکان کرد، در اعتصابات 1908 شرکت کرد. استالین دوباره دستگیر و به سیبری تبعید می شود. فرار می کند اما پس می گیرد و بازداشت می شود (1913) در کوریکا در جنیسج پایین، جایی که به مدت چهار سال، تا مارس 1917 در آنجا می ماند. در دوره های کوتاه فعالیت مخفیانه، او به تدریج موفق می شود شخصیت خود را تحمیل کند و به عنوان یک مدیر ظاهر شود. به طوری که در سال 1912 از لنین برای پیوستن به کمیته مرکزی حزب فراخوانده شد.

همچنین ببینید: بیوگرافی خولیو ایگلسیاس

با تحليل تكامل تاريخ روسيه، فراتر از هرگونه بحث و قضاوت در مورد شيوه ها و جريان فكري، بايد شايستگي قوت شخصيت و كار استالين را شناخت. چه خوب و چه بد، تأثیر تعیین کننده ای در طول تاریخ معاصر داشته اند. برابر با انقلاب فرانسه و ناپلئون .

این تأثیر فراتر از مرگ او و پایان قدرت سیاسی او بود.

استالینیسم بیان بزرگان استنیروهای تاریخی و اراده جمعی .

استالین به مدت سی سال در قدرت باقی می ماند: اگر جامعه به او قول اجماع ندهد، هیچ رهبر نمی تواند تا این مدت حکومت کند.

پلیس، دادگاه ها، آزار و شکنجه ها می توانند مفید باشند، اما برای این مدت طولانی حکومت کافی نیستند.

اکثر جمعیت خواهان دولت قوی بودند. همه intelligencija روسی (مدیران، متخصصان، تکنیسین ها، سربازان و غیره) که با انقلاب دشمن یا بیگانه بودند، استالین را رهبری می دانند که قادر به تضمین رشد جامعه است و از او حمایت کامل می کنند. تفاوت چندانی با حمایتی که همان intelligencija و بورژوازی بزرگ آلمان از هیتلر ، یا مانند ایتالیا از موسولینی کرد، ندارد.

استالین قدرت را به دیکتاتوری تبدیل می کند. مانند همه رژیم‌ها، رفتارهای جمعی قالب فاشیستی مورد علاقه است، حتی اگر یکی کمونیست و دیگری نازی باشد.

روشهای استالین

در سال 1917 او به تولد دوباره پراودا (ارگان رسمی مطبوعاتی حزب) در پترزبورگ کمک کرد، در حالی که در مقاله " مارکسیسم و مسئله ملی »، مواضع نظری او همیشه با مواضع لنین همخوانی ندارد.

استالین بلافاصله پس از سرنگونی مطلق گرایی تزاری به سن پترزبورگ (در عین حال به پتروگراد تغییر نام داد) باز می گردد. استالین همراه با لو

Glenn Norton

گلن نورتون یک نویسنده باتجربه و یک خبره پرشور همه چیزهای مربوط به زندگی نامه، افراد مشهور، هنر، سینما، اقتصاد، ادبیات، مد، موسیقی، سیاست، مذهب، علم، ورزش، تاریخ، تلویزیون، افراد مشهور، اسطوره ها و ستارگان است. . گلن با طیف التقاطی از علایق و کنجکاوی سیری ناپذیر، سفر نویسندگی خود را آغاز کرد تا دانش و بینش خود را با مخاطبان گسترده ای به اشتراک بگذارد.گلن پس از تحصیل در روزنامه‌نگاری و ارتباطات، نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت در داستان‌سرایی جذاب داشت. سبک نوشتاری او به خاطر لحن آموزنده و در عین حال جذابش شناخته می شود، که بدون زحمت به زندگی چهره های تأثیرگذار جان می بخشد و در اعماق موضوعات مختلف جذاب می پردازد. هدف گلن از طریق مقالات به خوبی تحقیق شده خود سرگرم کردن، آموزش، و الهام بخشیدن به خوانندگان برای کشف تابلوی غنی از دستاوردهای انسانی و پدیده های فرهنگی است.گلن به‌عنوان یک سینماگر و علاقه‌مند به ادبیات، توانایی عجیبی در تحلیل و زمینه‌سازی تأثیر هنر بر جامعه دارد. او به بررسی تأثیر متقابل بین خلاقیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی می پردازد و رمزگشایی می کند که چگونه این عناصر آگاهی جمعی ما را شکل می دهند. تحلیل انتقادی او از فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر عبارات هنری به خوانندگان دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌کند و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد دنیای هنر دعوت می‌کند.نوشته جذاب گلن فراتر از این استحوزه های فرهنگ و امور جاری. با علاقه شدید به اقتصاد، گلن به درونیات سیستم های مالی و روندهای اجتماعی-اقتصادی می پردازد. مقالات او مفاهیم پیچیده را به قطعات قابل هضم تقسیم می کند و خوانندگان را قادر می سازد تا نیروهایی را که اقتصاد جهانی ما را شکل می دهند رمزگشایی کنند.با میل گسترده ای به دانش، زمینه های تخصصی متنوع گلن، وبلاگ او را به مقصدی یکجا برای هر کسی که به دنبال بینش کامل در مورد موضوعات بی شماری است تبدیل می کند. خواه کاوش در زندگی مشاهیر نمادین، کشف اسرار اسطوره های باستانی، یا کالبدشکافی تأثیر علم بر زندگی روزمره ما باشد، گلن نورتون نویسنده مورد علاقه شماست که شما را در چشم انداز وسیع تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای بشری راهنمایی می کند. .