بیوگرافی لیلیانا کاوانی

 بیوگرافی لیلیانا کاوانی

Glenn Norton

بیوگرافی

  • دهه 70
  • لیلیانا کاوانی در دهه 80
  • دهه های 90 و 2000
  • دهه 2010

لیلیانا کاوانی در 12 ژانویه 1933 در کارپی، در استان مودنا، دختر یک معمار اصالتاً اهل مانتوا به دنیا آمد. او با پدربزرگ و مادربزرگش، در یک محیط خانوادگی که پدرش غایب است، بزرگ می‌شود: در واقع، لیلیانا تصمیم می‌گیرد نام خانوادگی مادرش، کاوانی، را در زندگی‌اش حفظ کند. این مادرش است که او را به سینما نزدیک می کند: او را هر یکشنبه به تئاتر می برد. پس از دبیرستان، در دانشگاه بولونیا ثبت نام کرد و در سال 1959 در رشته ادبیات باستان فارغ التحصیل شد. بعداً برای شرکت در Centro Sperimentale di Cinematografia به رم نقل مکان کرد.

برنده تخته چوبی طلایی به لطف یک فیلم کوتاه با عنوان "نبرد"، او به ساختن تحقیقات اجتماعی و مستندها، از جمله "تاریخ رایش سوم"، "The زن در مقاومت» و «خانه در ایتالیا». در سال 1966 لیلیانا کاوانی اولین فیلم خود را با نام "فرانسیس آسیزی" (درباره زندگی قدیس) ساخت که در آن لو کاستل نقش قهرمان را بازی می کند.

همچنین ببینید: بیوگرافی چارلز پگی

لیلیانا کاوانی در دهه 60

همچنین ببینید: بیوگرافی دانیلو مایناردی

به ساخت فیلم های بیوگرافی ادامه می دهد و دو سال بعد نوبت به "گالیله" می رسد. این فیلم برای شرکت در جشنواره فیلم ونیز انتخاب شده است. کارگردان Emilian در این اثر بر تقابل بیندین و علم در سال 1969 لیلیانا کاوانی با فیلم «من آدمخوار» (شخصیت اصلی داستان توماس میلیان است) «آنتیگون» سوفوکل را از منظر مدرن تفسیر کرد.

دهه 1970

دو سال بعد، در سال 1971، او به ونیز بازگشت، اما این بار خارج از رقابت، با "مهمان" که در آن داستان یک زن را برای یک مدت طولانی در یک آسایشگاه لاگر بستری بود و در تلاش برای بازگشت به جامعه سالم بود.

در سال 1973 "The Night Porter" (با درک بوگارد و شارلوت رمپلینگ) و چهار سال بعد "فراتر از خیر و شر" را کارگردانی کرد که در آن آخرین سالهای زندگی فردریش نیچه را با تمرکز بر رابطه پل ری و لو فون سالومه

لیلیانا کاوانی در دهه 80

در اوایل دهه 80 او پشت دوربین فیلم "La pelle" بود که در آن برت لنکستر، کلودیا کاردیناله و مارچلو ماسترویانی بازیگران آن حضور داشتند. این فیلم سال بعد توسط «Oltre la porta» دنبال شد. سپس به «داخلی برلین» می رسد که با انحرافات جنسی مبهم مشخص می شود. سپس نوبت به «فرانسیس» (1989) می رسد، فیلمی جدید درباره زندگی سنت فرانسیس آسیزی که این بار میکی رورک را به عنوان قهرمان داستان بازی می کند.

کلودیا کاردیناله در مورد او نوشت:

زیبا، بسیار ظریف، باصفا. من او را بسیار دوست دارم: او زنی است که دارای قدرت و انسجام عالی است. او همیشه کارهایی را انجام می داد که به آنها اعتقاد داشت، بدون آنبه دنبال اجماع پیشینی باشید: من به او به عنوان یک شخص و همچنین یک کارگردان احترام زیادی قائل هستم.

دهه های 1990 و 2000

در سال 1999، کارگردان مدرک افتخاری در علوم را از Lumsa دریافت کرد. ارتباطات دانشگاهی برای تحقیق در اصالت انسان و شکل دادن به اضطراب های حال .

لیلیانا کاوانی

پس از کارگردانی جان مالکوویچ در فیلم "بازی ریپلی"، با الهام از کتابی از پاتریشیا هایسمیت، در سال 2004 لیلیانا کاوانی رایونو را فیلمبرداری می کند. داستانی "دی گاسپری، مرد امید" که فابریزیو گیفونی (در نقش آلسید دی گاسپری) و سونیا برگاماسکو را در آن بازی می کند. او بین سال‌های 2008 تا 2009 فیلم داستانی «انیشتین» را ساخت تا عضو هیئت داوران شصت و ششمین دوره جشنواره فیلم ونیز شود.

فرانسیس برای من یک سفر است. [سنت فرانسیس آسیزی] تنها مدتی است که کشف شده است، او تمام عیارترین انقلابی بود. در حالی که کمونیسم به برابری می بالید، او به برادری می بالید، که چیز دیگری است، دیدگاه دیگری در مورد ماهیت جهان. ما برابر نیستیم، اما می توانیم برادر باشیم. مفهومی از مدرنیته باورنکردنی.

دهه 2010

در سال 2012، به مناسبت Bif&st در باری، او جایزه Federico Fellini 8 ½ را دریافت کرد، و برای تلویزیون "هرگز برای عشق - عشق خیلی زیاد". دو سال بعد، در سال 2014، او کارگردان یک فیلم تلویزیونی با عنوان "فرانچسکو" است:این سومین اثر او با محوریت قدیس است.

Glenn Norton

گلن نورتون یک نویسنده باتجربه و یک خبره پرشور همه چیزهای مربوط به زندگی نامه، افراد مشهور، هنر، سینما، اقتصاد، ادبیات، مد، موسیقی، سیاست، مذهب، علم، ورزش، تاریخ، تلویزیون، افراد مشهور، اسطوره ها و ستارگان است. . گلن با طیف التقاطی از علایق و کنجکاوی سیری ناپذیر، سفر نویسندگی خود را آغاز کرد تا دانش و بینش خود را با مخاطبان گسترده ای به اشتراک بگذارد.گلن پس از تحصیل در روزنامه‌نگاری و ارتباطات، نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت در داستان‌سرایی جذاب داشت. سبک نوشتاری او به خاطر لحن آموزنده و در عین حال جذابش شناخته می شود، که بدون زحمت به زندگی چهره های تأثیرگذار جان می بخشد و در اعماق موضوعات مختلف جذاب می پردازد. هدف گلن از طریق مقالات به خوبی تحقیق شده خود سرگرم کردن، آموزش، و الهام بخشیدن به خوانندگان برای کشف تابلوی غنی از دستاوردهای انسانی و پدیده های فرهنگی است.گلن به‌عنوان یک سینماگر و علاقه‌مند به ادبیات، توانایی عجیبی در تحلیل و زمینه‌سازی تأثیر هنر بر جامعه دارد. او به بررسی تأثیر متقابل بین خلاقیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی می پردازد و رمزگشایی می کند که چگونه این عناصر آگاهی جمعی ما را شکل می دهند. تحلیل انتقادی او از فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر عبارات هنری به خوانندگان دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌کند و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد دنیای هنر دعوت می‌کند.نوشته جذاب گلن فراتر از این استحوزه های فرهنگ و امور جاری. با علاقه شدید به اقتصاد، گلن به درونیات سیستم های مالی و روندهای اجتماعی-اقتصادی می پردازد. مقالات او مفاهیم پیچیده را به قطعات قابل هضم تقسیم می کند و خوانندگان را قادر می سازد تا نیروهایی را که اقتصاد جهانی ما را شکل می دهند رمزگشایی کنند.با میل گسترده ای به دانش، زمینه های تخصصی متنوع گلن، وبلاگ او را به مقصدی یکجا برای هر کسی که به دنبال بینش کامل در مورد موضوعات بی شماری است تبدیل می کند. خواه کاوش در زندگی مشاهیر نمادین، کشف اسرار اسطوره های باستانی، یا کالبدشکافی تأثیر علم بر زندگی روزمره ما باشد، گلن نورتون نویسنده مورد علاقه شماست که شما را در چشم انداز وسیع تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای بشری راهنمایی می کند. .