بیوگرافی مرلین منسون

 بیوگرافی مرلین منسون

Glenn Norton

بیوگرافی • راه زیادی تا جهنم است

یک زوج جوان در حدود چهل کیلومتری جنوب آکرون، در حومه کانتون، اوهایو، در خانه ای واقع در خیابان 35 NE 1420 زندگی می کردند. هیو آ. وارنر به عنوان منشی در یک فرش فروشی کار می کرد، در حالی که همسرش باربارا یک پرستار ثبت نام شده بود. از عشق آنها، در 5 ژانویه 1969، اولین و تنها پسر آنها به دنیا آمد، برایان هیو وارنر که بعدها تبدیل به جنجالی ترین و بحث برانگیزترین ستاره راک آمریکایی دهه های اخیر شد.

از زمانی که جیم موریسون و Doors او یک سلبریتی موسیقی را برانگیخت چنین خشم گسترده ای را از سازمان های والدین به فرمانداران ایالتی برانگیخت، حتی بحث هایی را در سنا برانگیخت. همه چیز را می‌توان به دوران کودکی رنج‌دیده و نه چندان بت‌های او ردیابی کرد. در واقع، بر خلاف همسالانش، اولین سال های زندگی او با اتفاقاتی همراه بود که رشد او را «تلف» کرد. متأسفانه او هرگز با پدرش که همیشه برای کار از خانه دور بود رابطه خوبی نداشت و زمانی که آنجا بود کاملاً خشن رفتار می کرد، حتی اگر برایان اظهار داشته است که هرگز از او و یا از طرف مادرش مورد خشونت قرار نگرفته است. که در کودکی هر روز به او توهین می کرد.

همچنین ببینید: کلمنتینو، بیوگرافی خواننده رپ آولینو

برایان این رفتار پوچ پدرش در قبال آنها را به مامور اورنج ردیابی کرد،تحت الشعاع مواد مخدر ." این ویدئو در Mtv که خبر از موفقیتی در راه است.

همچنین ببینید: Jacopo Tissi، بیوگرافی: تاریخ، زندگی، برنامه درسی و حرفه

در همان سال مرلین منسون در برنامه "جان استوارت شو" شرکت کرد و فقط خرابی روی صحنه ایجاد کرد. نمایش بلافاصله پس از آن لغو شد و رهبر ارکستر به شدت اخراج شد "بوی کودکانه" چیزی بیش از یک نوع ریمیکس از "پرتره یک خانواده آمریکایی" نیست. در همان سال مرلین منسون در موسیقی متن فیلم "روزهای عجیب" شرکت کرد و بدین ترتیب وارد دنیای سینما نیز شد. 1996. سال "سوپراستار ضد مسیح" بود. آلبوم مورد تحسین منتقدان که سبک های سنگین و راک را با نمونه ها و بافت های الکترونیکی ترکیب می کند، در رتبه 3 جدول بیلبورد قرار می گیرد. تک آهنگ "مردم زیبا" یک موفقیت بزرگ است تور فروخته شده دستورات متعددی از سوی دولت برای ممنوعیت کنسرت در اوکلاهاما، ویرجینیا و نیوجرسی انجام شد (از ایالت اخیر خواسته شد منسون را از اوزفست حذف کند).

"Antichrist Superstar" آلبومی است که به طور قطعی گروه را تقدیس کرد: یک میلیون و 400 هزار نسخه فروخت. کشیش رسماً دشمن شماره یک عمومی اعلام شده استسیاستمداران محافظه کار لینچ را تحریک می کنند، مادران و انجمن های مذهبی کنسرت های او را به تظاهرات می کشند. مجله رولینگ استون جلد داستانی را به منسون اختصاص می‌دهد که زندگی‌نامه "راه سخت بیرون از جهنم" را منتشر می‌کند که وارد رتبه بندی 10 کتاب پرفروش گردآوری شده توسط نیویورک تایمز می‌شود. همچنین در سال 1997 مرلین منسون در ساخت موسیقی متن فیلم های "Private Parts" و "Spawn" شرکت کرد. سال پس از انتشار و تور «سوپراستار ضد مسیح» مرلین منسون و توئیگی رامیرز در فیلم «بزرگراه گمشده» (1997، «استراد پردوت») اثر دیوید لینچ روی پرده بزرگ ظاهر شدند. منسون نقش ترانسوستیت را بازی می کند. "Apple of Sodom" که هرگز به طور رسمی توسط گروه منتشر نشد، جز در تک آهنگ "The Dope Show"، در موسیقی متن فیلم گنجانده شده است.

سناتور جوزف لیبرمن در مورد مریلین منسون می گوید: " این شاید دیوانه ترین گروهی است که تا به حال توسط یک شرکت بزرگ ضبط تولید شده است ". لیبرمن این مفهوم را برای جلب رضایت دموکرات ها تکرار می کند. مرلین منسون دوباره روی جلد رولینگ استون و سایر مجلات فلزی قرار دارد. در سال 1998 انتشار آلبوم "حیوانات مکانیکی" وجود دارد. آلبوم مستقیماً در شماره وارد می شود. 1 در نمودارهای بیلبورد آمریکایی و در کمتر از دو ماه به مقام پلاتینیوم دست یافت. در طولتور "راک مرده است" گروه پشتیبانی Hole با استقبال کمی از مردم مواجه شد و مدیریت را به خاطر اینکه برای حمایت از مریلین منسون به کار گرفته شده بود محکوم کرد. از این تور اولین زنده رسمی گروه "آخرین تور روی زمین" منتشر می شود که نکات برجسته تور و همچنین ویدیوی خانگی "خدا در تلویزیون است" را بازگو می کند.

مرلین منسون در رتبه بندی سالانه ای که توسط مجله آمریکایی "People" در مورد "بدترین لباس پوشیدن زنان" تهیه شده است، قرار می گیرد. آنچه مسلم است این است که Mechanical Animals قطعا طرفداران و منتقدان را بی تفاوت نمی گذارد. منسون از دجال هزاره جدید به موجودی آندروژن غیرجنسی تبدیل می شود. این آلبوم بسیار مورد استقبال منتقدان قرار گرفت، اما فقط توسط آنها، زیرا اکثر طرفداران دوران دجال از "تجاری شدن" و از دست دادن آن سمت تاریکی که تا آن زمان مشخصه مرلین منسون بود، شکایت داشتند. همچنین اولین آلبومی است که شاهد حضور تولید ترنت رزنور نیست. با وجود این، صداهای گوتیک بیشتری ظاهر می شوند که سرشار از تأثیرات گلم-راک هستند. منسون هیچ چیز انقلابی نیست، بیشتر به خاطر عقاید کفرآمیز و کفرآمیزش بیشتر از موسیقی اش به تیتر اخبار تبدیل می شود: او از چهره دجال به یک بیگانه با جنسیت مبهم می رود. او دیگر انجیل ها را در طول کنسرت ها از بین نمی برد، دیگر اقرار به خودزنی نمی کند و برعکس، انواع مواد مخدر را تمجید می کند.

با این آلبوم مرلین منسون تعداد قابل توجهی از طرفداران خود را از دست می دهد که هم به چهره دجال خواننده گروه و هم به صدای کثیف "سوپراستار ضد مسیح" مرتبط است. از سال 1998 آنها در موسیقی متن فیلم هایی مانند «مرد مرده در محوطه دانشگاه»، «سرزمین غریب»، «شهر راک دیترویت»، «خانه ای در تپه خالی از سکنه» و «ماتریکس» حضور داشته اند.

آمریکای درست اندیش و اخلاق مدار، مرلین منسون را به یکی از اهداف و بزغاله های مورد علاقه خود تبدیل می کند. متهم شد که با اشعار خود دو دانش آموز به نام های دیلن کلبولد و اریک هریس را برای انجام قتل عام در دبیرستان کلمباین تحریک کرده است. بعداً مشخص می شود که این دو پسر از منسون و ابهام جنسی او متنفر بودند. با این وجود، واکنش‌های زنجیره‌ای آغاز می‌شود که مانند آتش‌سوزی در هر ایالت اروپایی و آمریکایی در حال گسترش است. حتی ایتالیا نیز بی تفاوت نمی ماند: منسون متهم شد که به قتل راهبه چیاونا که توسط سه دختر روانپریش که بعداً خود را طرفدار کشیش شیطان پرست اعلام کرده بودند، تحریک کرده است.

در سال 2000 نوبت به "Holy Wood (در سایه دره مرگ)" رسید، آلبومی که تکامل بسیار اعلام شده آقای منسون را که توسط "Antichrist Superstar" آغاز شده بود، می بندد. در همان سال، منسون شرکت ضبط خود، Posthuman Records را افتتاح کرد و آلبوم "2000 Years Of Human Error" توسط Godhead را منتشر کرد و موسیقی متن فیلم "The Blair Witch 2" را منتشر کرد.

از سال 2001 تا به امروز، مرلین منسون در زمینه های مختلف از سینما تا نقاشی کار کرده است. در سال 2002 آقای منسون به عنوان بازیگر در فیلم کوتاه "استخدام: شکست شیطان" به کارگردانی تونی اسکات و با بازی گری اولدمن و جیمز براون شرکت کرد. همه علاقه منسون به سینما را می‌دانند: او علاوه بر حضورهای مختلف، با «هیولا پارتی» در سینما ظاهر می‌شود و در «ابلکین» به کارگردانی آلخاندرو جودوروفسکی رویاپرداز شیلیایی بازی می‌کند.

در 9 می 2004، پس از سه سال انتظار، "عصر طلایی گروتسک" با الهام از آثار مارکی دو ساد و انحطاط برلین در دهه 1930 منتشر شد. از جمله حضورهای اخیر او در ایتالیا می توان به شرکت در Day at the border (Monza) به عنوان سرفصل، در جشنواره موسیقی آلترناتیو در کنار Gods Of Metal و در Ozzfest اشاره کرد. تور تور آزی آزبورن

در سال 2004، "Lest we Form" منتشر شد، بهترین توسط این هنرمند. مجموعه شامل جلدهای "Personal Jesus" از Depeche Mode، "Sweet Dreams (از این ساخته شده اند)" از Eurythmics و "Love love" از سافت سل است. فشار اولیه "Lest we shall" شامل یک DVD رایگان با 20 ویدیوی تبلیغاتی است. از جمله "(s)AINT" توسط آسیا آرجنتو.

در سال 2005 با دیتا فون تیز که در سال 2002 با او آشنا شد ازدواج کرد، اما دو سال بعد این ازدواج با شکست مواجه شد.

آخرین رکورد ساخته شده توسط هنرمند است"Eat Me, Drink Me" (2007).

یک علف کش مبتنی بر دیوکسین که توسط ارتش ایالات متحده در جنگ ویتنام برای از بین بردن جنگل هایی که ویتنامی ها را پناه می دادند و با وجود اینکه او نمی خواست، پدرش نیز در معرض آن قرار گرفته بود، استفاده کرد. بعدها مشخص شد که این عامل باعث ایجاد سرطان و بیماری های جسمی/روانی برای جانبازان و فرزندان آنها می شود. در واقع، برایان از همان دوران کودکی مجبور به انجام آزمایشات مختلفی با بودجه دولت آمریکا در مورد پروژه "عامل نارنجی" می شد که در نهایت هیچ چیز منفی در او پیدا نشد.

سپس کشف اینکه او به عنوان پدربزرگ دارای یک منحرف جنسی بود، که لباس زیر زنانه می پوشید، فالوس جمع می کرد و با مجلات مستهجن خودارضایی می کرد در حالی که با قطار کوچکش که به گالری های مدل می رفت و از آن خارج می شد، بازی می کرد. برایان کاملا مضر و تکان دهنده است. در سال 1974 او توسط والدینش در مدرسه مسیحی هریتیج ثبت نام شد، اما نه به این دلیل که آنها معتقدان سرسخت بودند، بلکه فقط به این دلیل که پدر فکر می کرد آموزش ارائه شده توسط آن مدرسه برای پسرش بهترین است، بدون در نظر گرفتن پیامدهای منفی. که مسیحیت بیش از حد می‌توانست به وجود آمده باشد و بعدها باعث شد.

معلمان در مورد هر چیزی که فکر می کردند به شیطان بازمی گردد کاملاً وسواس و پارانوئید بودند. شیطان در همه جا حضور داشت و شاید تعلیم اصلی آنها بودالقای وحشت در دانش آموزان با گفتن اینکه اگر از کلام خدا پیروی نکنند، باید با خشم الهی ظهور دوم مسیح مقابله کنند. آمدن آخرالزمان و در نتیجه دجال، منبع اصلی کابوس های برایان کوچک بود.

هیچ چیزی بیش از ظهور آرماگدون او را وحشت زده نمی کرد. در آن زمان او شروع به کشف بازی های نقش آفرینی کرد که به او اجازه می داد برای مدتی از واقعیت فاصله بگیرد، شاید برای اینکه نشان دهد که جانور در میان آنهاست، در مدرسه، معلمان مختلف رکوردها را وارونه پخش می کردند و در متون مختلف پیدا می کردند. آهنگ های نوازندگانی مانند کوئین یا دیوید بووی عباراتی مانند "شیطان شیرین من" یا "شیطان دوستت دارم". این و بسیاری از قسمت های کوچک دیگر باعث شد تا برایان از مدرسه مسیحی متنفر شود، به همین دلیل ابتدا از والدینش درخواست کرد که منتقل شوند، سپس با پاسخ منفی شدید، تصمیم به اخراج گرفت و برای تحقق آن شروع به رد کردن شیرینی از زیر میز کرد. ، کمیک های پورن شیطانی ساخته شده توسط خودش و، حتی جدی تر برای آن مدرسه، برایان نیز شروع به فروش نوارهای Kiss، Black Sabbath و Alice Cooper کرد. نوارهایی که معلمان آنقدر نفرین کرده بودند که کشیش آینده راک، دوباره از پسربچه هایی که آنها را به آنها فروخته بود آنها را از کمد آنها می گرفت (در مدرسه مسیحی قفل کردن قفسه ها با قفل ممنوع بود) و سپس آنها را دوباره به دیگران بفروشیدبدبخت های بیچاره متأسفانه برای او از مدرسه اخراج نشد و فقط چند روز تعلیق شد.

او حتی زمانی که تصمیم گرفت یکی از ویبراتورهای پدربزرگش را یکی از معلمانش پیدا کند، اخراج نشد. از سوی دیگر او از معدود افرادی بود که توانایی پرداخت کل هزینه مدرسه را داشت. تنها زمانی که خانواده‌اش مجبور شدند به فورت لادردیل، فلوریدا نقل مکان کنند، برایان مدرسه خصوصی منفور را ترک کرد. هنگامی که برایان در فلوریدا بود تصمیم گرفت که این مکان مناسب برای برآورده کردن تمام خواسته های او است. یکی از اولین افرادی که او ملاقات کرد، جان کرامول معینی بود که با معرفی "سامری خوب" مدرسه جدیدش، یا تینا پاتس، که برایان برای انجام بازی خود در زمین بیسبال با او رفت، به او کمک کرد بکارت خود را از دست بدهد. حتی اگر او پیروز ظاهر شد، مطمئناً "بازی خوبی" نبود.

از زمانی که به فلوریدا رسید، برایان کاری جز نوشتن شعر و داستان نکرد، به گونه ای حرکت کرد که زندگی او بتواند آن چرخش تعیین کننده ای را در دنیای روزنامه نگاری به خود بگیرد. در میان مقالات و داستان‌های مختلفی که نوشته بود، «Tutto in Famiglia» را به یاد می‌آوریم که برای هر انتشاراتی یا روزنامه‌ای که آدرسش را می‌دانست می‌فرستاد. متأسفانه برای او، پاسخ ها، در صورت وجود، همه منفی بودند. شانس او ​​این بود که هرگز تسلیم نشد. آنقدر که با کمی درایت موفق شدبه بخشی از 25th Parallel تبدیل شوید، یک مجله موسیقی جدید که در آن برایان صفحه نمایش ها را ویرایش می کرد و به لطف آن توانست با نام های مهم سریال از جمله Debbie Harry، Red Hot Chili Peppers و بالاتر آشنا شود. همه ترنت رزنور از ناین اینچ نیلز که بعداً تهیه کننده رکورد او شد.

اگرچه او شروع به ملاقات با شخصیت های نسبتاً مهم نمایش کرد برایان می خواست از هر نظر تلاش کند تا در دنیای روزنامه نگاری و شعر رخنه کند. در واقع هفته‌ای یک‌بار به «فشار» می‌رفت تا اشعارش را بخواند بدون اینکه از پانزده تماشاگر حاضر رضایت بگیرد. تنها پس از یک شکست دیگر، برایان تصمیم گرفت که دنیای شعر خوانده شده را رها کند و به دنیای شعری برود. در واقع، او به زودی اولین گروه خود را راه اندازی کرد: Marilyn Manson & The Spooky Kids که شکل گیری آنها چندین بار تغییر کرد تا اینکه به قطعی رسیدند که گروه را به ایجاد اولین آلبوم رسمی هدایت کرد: "پرتره یک خانواده آمریکایی". اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، گروه مرلین منسون در فلوریدا توجه عمومی و منتقدان را به خود جلب کرد و نامزدهای «بهترین هارد باند آلترناتیو» و «بهترین گروه» را پس از انتشار برخی کاست‌های خود تولیدی: «میت بیت کلیور بیت»، «اسنافی» دریافت کرد. VCR، "بزرگBlack Bus، "The Family Jams"، "Refrigerator" و "Lunchbox".

اولین ترکیب رسمی قطعی شامل مرلین منسون خواننده، دیزی برکوویتز در گیتار، Gidget Gein در باس، Madonna Wayne Gacy با نام مستعار Pogo بود. روی کیبورد و سارا لی لوکاس روی درام. برای شروع، دوست جدا نشدنی او، پوگو، به عنوان عروسک خیمه شب بازی به گروه ملحق شد. در واقع، کار او بازی با عروسک هایی بود که آغوش باربی ها و گوزیلا را بازسازی می کردند! فقط بعداً تصمیم گرفته شد که این کار را انجام دهد. او را به عضوی مؤثر در گروه تبدیل کنید، همچنین وظیفه نواختن کیبورد را به او واگذار کنید. 3>

گروه عمدتاً از ملاقات میچل و وارنر متولد شد که اولی را متقاعد کردند که یک دستگاه درام بخرند تا به موسیقی "صنعتی" خود جان ببخشند. آنها با هم تصمیم گرفتند گروه را بنام Marilyn Manson برای ادای احترام به مرلین مونرو، محبوب ترین و نگران کننده ترین ستاره هالیوود، و چارلز منسون، یکی از بدنام ترین قاتلان زنجیره ای آمریکا. توضیح این ترکیب در ژوئیه 1994 توسط برایان منتشر شد و اظهار داشت: " من برنامه های گفتگوی زیادی را در تلویزیون تماشا می کنم و از اینکه چگونه قاتلان زنجیره ای را با ستاره های هالیوود مخلوط می کنند و هر دو را در یک سطح تبلوید قرار می دهند شگفت زده شدم. C به هر حال a استجنبه تاریک مرلین مونرو، به دلیل مواد مخدر و حالت افسردگی او، در حالی که چارلز منسون یک پیام واقعی و قدرت کاریزماتیک بر شاگردانش داشت، بنابراین جدایی روشنی بین خوب و بد وجود ندارد .

آنها افراط‌های متضاد بودند، اما نکته مهم برای برایان این واقعیت بود که ترکیب این دو، تمام آن تضادهایی را که تمام روز به مغز بچه‌ها می‌کوبید، تسخیر کرد." خوب/بد، زیبایی/زشتی، دقیقا همان دوگانگی را ایجاد کرد که من می‌خواستم نشان دهم .» برای او چارلز منسون (از قربانیانش ما شارون تیت، همسر کارگردان رومن پولانسکی را به یاد می‌آوریم) ستاره راک بزرگی بود از زمانی که چیزی ننوشت. آهنگ های موفق او مشهورترین مرد آمریکا بود. برایان از قاتل زنجیره ای بود که بخشی از نوشته هایش را که در سال های اول زندگی گروه از آنها الهام گرفته بود ("میمون من" از "مرد مکانیکی" الهام گرفته شد. چارلز منسون).

در ماه اکتبر 1994، رئیس کلیسای شیطان آمریکا، Anton S. La Vey، نویسنده "کتاب مقدس شیطان" تصمیم می گیرد از مرلین منسون در خانه سیاه خود در سانفرانسیسکو پذیرایی کند. حدود یک سال پس از اولین ملاقات، که منسون از آن به عنوان یکی از ناامیدکننده ترین لحظات زندگی خود یاد می کند، و پس از قرار ملاقات بعدی، لاوی مرلین منسون را به عنوان وزیر کلیسا منصوب می کند.شیطان آمریکایی با این حال، آقای منسون بلافاصله اعلام کرد " .. من هرگز عبادت کننده شیطان نبوده و نخواهم بود، زیرا شیطان وجود ندارد. شیطان پرستی پرستش خودمان است، مسئول خوب و بد ماست. ".

اولین آلبوم رسمی مرلین منسون "پرتره یک خانواده آمریکایی" (اولین رکورد طلای گروه) بود که در ابتدا قرار بود توسط Roli Mossiman از Swans تهیه شود، اما از آنجایی که او خواستار یک پاک کننده و مواد با صدای بلند شد. مهمتر از همه، او تصمیم گرفت که تولید گروه را که متعاقباً توسط دستان جادویی ترنت رزنور از ناین اینچ نیلز جمع آوری شد، کنار بگذارد. حتی اگر بهترین محصولی نبود که می‌توان به دست آورد، خود منسون اظهار داشت که پرتره یک خانواده آمریکایی " آلبوم بسیار غم انگیزی است با لحظات بدبینی بسیار، اما شاید با پرتویی نور در انتهای تونل ". مرلین منسون که هنوز اولین آلبوم خود را منتشر نکرده است، به عنوان یک شانه در تور آمریکایی Nine Inch Nails شرکت کرد. در طول آن تور، منسون در فلوریدا به اتهام "نقض قوانین سرگرمی" به دلیل اجرای برهنه در یک کنسرت دستگیر شد. علاوه بر مرلین منسون، برای همراهی با NIN، سوراخ کورتنی لاو، بیوه کرت کوبین، صداپیشه سابق نیروانا وجود داشت. در طول این تور واقعاً همه چیز اتفاق افتاد. وجود داشتحتی تولد یک داستان عاشقانه، که تنها توسط مرلین منسون در زندگی نامه خود، بین کورتنی لاو و توگی رامیرز تایید شده است. منسون از کورتنی متنفر بود.

علاوه بر تور با ناین اینچ نیلز، مرلین منسون از یک گروه دیگر نیز حمایت کرد. گروه Danzigs، برای اینکه اولین آلبوم خود را بیشتر تبلیغ کنند، حتی اگر مرلین منسون این تور را به عنوان نوعی تعطیلات انتخاب کرد. تنها نکته "مثبت" در مورد تور ملاقات با راننده اتوبوس تور دانزیگ بود، تونی ویگینز خاص که علاوه بر راننده بودن، توسط گروه به "مدیر پشت صحنه" تغییر نام داده بود. در واقع او هر نیاز گروه را برآورده کرد. او در فیلمبرداری از تمام دخترانی که به پشت صحنه اجازه داده می‌شدند رویاها، پنهان‌ترین خواسته‌ها و نفرت انگیزترین انحرافاتشان را فاش کنند، تخصص داشت.

برخی از این اعترافات در EP جدید "بوی کودکان" در سال 1995 منتشر شد. در واقع در "دست کودکان کوچک" به بازجویی اشاره شده است که در آن دختری وجود دارد که درخواست شلاق زدن دارد. و به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفت و درخواست کرد که توسط ویگینز با زنجیر به دار آویخته شود و همچنین کشته شود! تونی ویگینز از انحراف آن دختر به وجد آمده بود. " بوی کودکان استعاره تلاش من برای چسبیدن به دوران کودکی [...] برای توصیف وضعیت همه ما در آن دوره است، که تاریک است و

Glenn Norton

گلن نورتون یک نویسنده باتجربه و یک خبره پرشور همه چیزهای مربوط به زندگی نامه، افراد مشهور، هنر، سینما، اقتصاد، ادبیات، مد، موسیقی، سیاست، مذهب، علم، ورزش، تاریخ، تلویزیون، افراد مشهور، اسطوره ها و ستارگان است. . گلن با طیف التقاطی از علایق و کنجکاوی سیری ناپذیر، سفر نویسندگی خود را آغاز کرد تا دانش و بینش خود را با مخاطبان گسترده ای به اشتراک بگذارد.گلن پس از تحصیل در روزنامه‌نگاری و ارتباطات، نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت در داستان‌سرایی جذاب داشت. سبک نوشتاری او به خاطر لحن آموزنده و در عین حال جذابش شناخته می شود، که بدون زحمت به زندگی چهره های تأثیرگذار جان می بخشد و در اعماق موضوعات مختلف جذاب می پردازد. هدف گلن از طریق مقالات به خوبی تحقیق شده خود سرگرم کردن، آموزش، و الهام بخشیدن به خوانندگان برای کشف تابلوی غنی از دستاوردهای انسانی و پدیده های فرهنگی است.گلن به‌عنوان یک سینماگر و علاقه‌مند به ادبیات، توانایی عجیبی در تحلیل و زمینه‌سازی تأثیر هنر بر جامعه دارد. او به بررسی تأثیر متقابل بین خلاقیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی می پردازد و رمزگشایی می کند که چگونه این عناصر آگاهی جمعی ما را شکل می دهند. تحلیل انتقادی او از فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر عبارات هنری به خوانندگان دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌کند و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد دنیای هنر دعوت می‌کند.نوشته جذاب گلن فراتر از این استحوزه های فرهنگ و امور جاری. با علاقه شدید به اقتصاد، گلن به درونیات سیستم های مالی و روندهای اجتماعی-اقتصادی می پردازد. مقالات او مفاهیم پیچیده را به قطعات قابل هضم تقسیم می کند و خوانندگان را قادر می سازد تا نیروهایی را که اقتصاد جهانی ما را شکل می دهند رمزگشایی کنند.با میل گسترده ای به دانش، زمینه های تخصصی متنوع گلن، وبلاگ او را به مقصدی یکجا برای هر کسی که به دنبال بینش کامل در مورد موضوعات بی شماری است تبدیل می کند. خواه کاوش در زندگی مشاهیر نمادین، کشف اسرار اسطوره های باستانی، یا کالبدشکافی تأثیر علم بر زندگی روزمره ما باشد، گلن نورتون نویسنده مورد علاقه شماست که شما را در چشم انداز وسیع تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای بشری راهنمایی می کند. .