جوزپه اونگارتی، بیوگرافی: تاریخ، زندگی، اشعار و آثار
فهرست مطالب
بیوگرافی • احساسات یک مرد
- شکل گیری
- اولین شعرها
- جوزپه اونگارتی پس از جنگ
- دهه 30
- دهه 1940
- چند سال گذشته
- اشعار جوزپه اونگارتی: تحلیل با توضیح
در 8 فوریه 1888 در الساندریا مصر به دنیا آمد. شاعر بزرگ جوزپه اونگارتی ، اثر آنتونیو اونگارتی و ماریا لوناردینی هر دو از لوکا.
کودکی و اوایل جوانی را در زادگاهش گذراند. خانواده در واقع به دلایل کاری به آفریقا نقل مکان کرده بودند. با این حال، پدرش که به عنوان کارگر در ساخت کانال سوئز کار می کرد، در یک حادثه جان خود را از دست داد. بنابراین مادر مجبور به کار می شود، اما به لطف درآمد یک مغازه در حومه الساندریا، خانواده را حفظ می کند.
پس جوزپه کوچولو توسط مادرش، توسط یک پرستار سودانی و توسط آنا، یک کروات مسن، یک داستان نویس شایان ستایش بزرگ شده است.
جوزپه اونگارتی
آموزش
در حال حاضر جوزپه اونگارتی بزرگ شده در Ecole Suisse Jacot شرکت می کند، جایی که او در تماس برای اولین بار با ادبیات اروپایی .
در اوقات فراغت خود همچنین به "Baracca rossa" مراجعه میکند، یک محل ملاقات بینالمللی برای آنارشیستهایی که سازماندهنده پرشور آن انریکو پیا، از Versilia است، که برای کار به مصر نقل مکان کرد.
در این سالها به ادبیات نزدیک شدفرانسوی و ایتالیایی، بیش از همه به لطف اشتراک دو مجله: Mercure de France و La Voce . بنابراین او شروع به خواندن آثار و اشعار فرانسویان ریمبو ، مالرمه ، بودلر کرد - به لطف دوستش، شاعر لبنانی محمد اسکاب - اما همچنین پلنگ و نیچه .
Ungaretti به ایتالیا نقل مکان کرد اما به قصد رفتن به فرانسه، پاریس، تکمیل تحصیلات خود در حقوق و در نهایت بازگشت به مصر.
وقتی بالاخره به پاریس می رود، چند هفته بعد دوستش اسکیب به او ملحق می شود که با این حال چند ماه بعد در اثر خودکشی می میرد.
جوزپه در دانشکده نامهها سوربن ثبت نام کرد و در هتلی کوچک در خیابان دس کارمس اقامت گزید. او به کافه های ادبی بزرگ پاریس رفت و آمد داشت و با Apollinaire دوست شد که با او با محبت عمیق پیوند خورد.
اولین شعرها
جوزپه اونگارتی علیرغم دوری از ایتالیا، با این وجود همچنان با گروه فلورانسی در تماس است که با جدا شدن از Voce ، به مجله جان بخشید. لاسربا».
در سال 1915 اولین اشعار خود را در Lacerba منتشر کرد. جنگ آغاز شد و او فراخوانده شد و به جبهه کارسو و به جبهه شامپاین فرانسه فرستاده شد.
اولین شعر Ungaretti از جلو در 22 دسامبر 1915 است. روز بعدشعر معروف "بیداری".
او کل سال بعد را بین خط مقدم و عقب می گذراند. او همه چیز را می نویسد " بندر مدفون " (مجموعه ای که در ابتدا شامل شعری به همین نام ) است که در تایپوگرافی در اودینه منتشر شده است. متصدی این هشتاد نمونه «اتور سرا مهربان»، ستوان جوان است.
Ungaretti خود را به عنوان یک شاعر انقلابی نشان می دهد و راه را برای هرمتیسم هموار می کند. اشعار کوتاه است، گاهی اوقات به یک حرف اضافه خلاصه می شود و احساسات قوی را بیان می کند.
جوزپه اونگارتی پس از جنگ
او به رم بازگشت و از طرف وزارت امور خارجه خود را وقف تهیه پیش نویس بولتن اطلاعات روزانه کرد.
در این بین، Ungaretti با مجلات La Ronda ، Tribuna ، Commerce همکاری می کند. همسرش ژان دوپواکس در همین حین فرانسوی تدریس می کند.
شرایط سخت اقتصادی باعث شد که او به مارینو در Castelli Romani نقل مکان کند. چاپ جدید "L'Allegria" را در La Spezia منتشر می کند. شامل اشعار ساخته شده بین سالهای 1919 و 1922 و قسمت اول "Sentimento del Tempo" است. پیشگفتار بنیتو موسولینی است.
این مجموعه آغاز دومین مرحله شعری اوست. اشعار طولانی تر و کلمات بیشتر جستجو شده است.
دهه 1930
با جایزه گوندولیه 1932، که در ونیز اعطا شد، شعر او اولین رسمی به رسمیت شناختن.
به این ترتیب درهای ناشران بزرگ باز می شود.
مثلاً با Vallecchi "Sentimento del Tempo" (با مقاله ای از Gargiulo) را منتشر می کند و جلد "Quaderno ditranslati" را منتشر می کند که شامل متن هایی از Gòngora، Blake ، است. الیوت ، ریلکه ، اسنین .
PEN Club (یک سازمان بین المللی غیردولتی و انجمن نویسندگان) از او دعوت می کند تا یک سری سخنرانی در آمریکای جنوبی داشته باشد. در برزیل به او کرسی ادبیات ایتالیایی در دانشگاه سائوپائولو منصوب شد. Ungaretti این نقش را تا سال 1942 حفظ کرد.
نسخه کامل "Sentimento del Tempo" منتشر شد.
در سال 1937، اولین تراژدی خانوادگی به آنگارتی رسید: برادرش کوستانتینو درگذشت. او برای او اشعار «اگر برادر من باشی» و «همه چیز را که از دست دادم» نوشت که بعداً به زبان فرانسوی در «Vie d'un homme» ظاهر شد.
همچنین ببینید: بیوگرافی لوکا مارینلی: فیلم، زندگی خصوصی و کنجکاوی هااندکی پس از آن، پسرش آنتونیتو ، تنها 9 ساله، نیز در برزیل به دلیل حمله آپاندیسیت که درمان ضعیفی نداشت، درگذشت.
دهه 1940
او در سال 1942 به وطن خود بازگشت و آکادمیک ایتالیا منصوب شد. او به دلیل "شهرت آشکار" در رم در دانشگاه تدریس می کند. موندادوری انتشار آثار خود را با عنوان کلی « زندگی یک مرد » آغاز می کند.
جایزه روما توسط آلسید دی گاسپری به او اهدا شد. آنها بیرون می روندجلد نثر «بینوایان شهر» و چند طرح «سرزمین موعود». مجله Inventario مقاله او را با عنوان "دلایل یک شعر" منتشر می کند.
سالهای آخر
آخرین سالهای زندگی شاعر بسیار شدید است.
او به عنوان رئیس جامعه نویسندگان اروپایی انتخاب شد و مجموعه ای از سخنرانی ها را به عنوان استاد مدعو در دانشگاه کلمبیا برگزار کرد، از جمله با نویسندگان و نقاشان دوست شد. ضربه از دهکده نیویورک.
به مناسبت هشتاد سالگی (1968) او از دولت ایتالیا افتخارات رسمی دریافت کرد: در کاخ چیگی توسط نخست وزیر آلدو مورو تجلیل شد. و توسط Montale و Quasimodo ، با دوستان زیادی در اطراف.
دو نسخه کمیاب منتشر میشود: «دیالوگو»، کتابی همراه با «احتراق» بوری، مجموعهای کوچک از شعرهای عاشقانه و «مرگ فصلها»، با تصویرسازی مانزو، که فصلها را گرد هم میآورد. از "سرزمین موعود"، از "Taccuino del Vecchio" و آخرین آیات تا سال 1966.
همچنین ببینید: آرنولدو موندادوری، بیوگرافی: تاریخ و زندگی
او در ایالات متحده، سوئد، آلمان سفر می کند. در سپتامبر جلد موندادوری منتشر شد که شامل تمام شعرها ، با یادداشتها، مقالهها، دستگاههای مختلف، ویرایش شده توسط لئونه پیچیونی بود.
شب بین 31 دسامبر 1969 و 1 ژانویه 1970 آخرین شعر "متحجر و مخمل" را می سرود.
اونگارتیبرای دریافت جایزه در دانشگاه اوکلاهاما به ایالات متحده باز می گردد.
او در نیویورک بیمار می شود و در یک کلینیک بستری می شود. او به ایتالیا برمی گردد و برای درمان در سالسوماگیوره ساکن می شود.
جوزپه اونگارتی در شب 1 ژوئن 1970 در میلان درگذشت. 1915)