بیوگرافی جیانی بررا

 بیوگرافی جیانی بررا

Glenn Norton

بیوگرافی • الهه Eupalla

Giovanni Luigi در 8 سپتامبر 1919 در San Zenone Po، در استان پاویا، در خانواده کارلو و ماریتا گیسونی به دنیا آمد. جیانی بررا احتمالاً بزرگترین روزنامه نگار ورزشی ایتالیا بوده است. .

در چهارده سالگی زادگاهش را ترک کرد و به همراه خواهرش آلیس (معلم حرفه ای) به میلان رفت و در دبیرستان علمی ثبت نام کرد و در تیم های جوانان میلان تحت هدایت مربی لوئیجی چین فوتبال بازی کرد. "Bonizzoni، و یک هافبک میانی آینده دار بود. اما اشتیاق او به فوتبال باعث شد از تحصیل غافل شود، بنابراین پدر و خواهرش او را مجبور کردند که بازی را کنار بگذارد و به پاویا برود، جایی که دبیرستان را به پایان رساند و در دانشگاه ثبت نام کرد.

در سال 1940، جیانی بررا بیست ساله در علوم سیاسی در پاویا تحصیل کرد و مشاغل مختلفی را انجام داد تا هزینه تحصیل خود را بپردازد (خانواده اصلی او بسیار فقیر بودند). زمانی که جنگ جهانی دوم شروع می شود، او زمانی برای فارغ التحصیلی ندارد. او که مجبور به ترک خدمت شد، ابتدا افسر و سپس چترباز شد و مقالاتی به یاد ماندنی در این مقام برای روزنامه های مختلف استانی نوشت.

اما به این ترتیب او فرصت رشد حرفه ای را دارد. مهارت او که در محافل روزنامه نگاری مورد توجه قرار گرفت، برای برخی از همکاری های روزنامه نگاری با روزنامه های "Popolo d'Italia" و "Resto del Carlino" فراخوانده شد.میلان، 1979.

استانی به شکل خوشه انگور، میلان، Istituto Editoriale Regioni Italiane، 1979.

کوپی و شیطان، میلان، ریتزولی، 1981.

2> Gente di paddy, Aosta, Musumeci, 1981.

Lombardy, my love, Lodi, Lodigraf, 1982.

L'arciBrera, Como, "Libri" editions of the مجله "کومو"، 1990.

افسانه جام جهانی، میلان، پیندار، 1990.

اسقف من و جانوران، میلان، بومپیانی، 1984. نسخه دیگر: میلان، بالدینی & Castoldi، 1993.

مسیر شراب در لمباردی (با G. Pifferi و E. Tettamanzi)، Como، Pifferi، 1986.

داستان های لومبارد، میلان، بالدینی و amp; Castoldi, 1993.

L'Arcimatto 1960-1966, Milan, Baldini & Castoldi, 1993.

دهان شیر (Arcimatto II 1967-1973), Milan, Baldini & Castoldi, 1995.

افسانه جام جهانی و حرفه فوتبالیست, Milan, Baldini & کاستولدی، 1994.

شاهزاده کلوخ (ویرایش جیانی مورا)، میلان، ایل ساگیاتوره، 1994.

L'Anticavallo. در جاده های تور و ژیرو، میلان، بالدینی و amp; کاستولدی، 1997.

حتی اگر تحت کنترل رژیم فاشیستی باشد، بسیار مهم است. و بررا، نباید فراموش کرد، همیشه یک ضد فاشیست سرسخت بود. بنابراین ناراحتی او در اتاق های خبر قوی و واضح است. و زمانی که بین سال‌های 1942 و 1943، عملیات نظامی رژیم به‌طور قطعی شروع به اشتباه می‌کند، بیشتر می‌شود.

در این دو سال چندین اتفاق در زندگی او افتاد: مادر و پدرش فوت کردند، او فارغ التحصیل شد (با پایان نامه ای در مورد توماسو مورو) و بعداً ازدواج کرد. علاوه بر این، او عازم پایتخت می شود تا سردبیری مجله رسمی چتربازان «فولگور» را بر عهده بگیرد. در رم، طبق کلماتی که در پایان جنگ در خاطراتش به کار خواهد برد، او "کمونیست واقعی در بلوف است. نظریه پرداز، مرد فقیری که با کسی در تماس نبود".

در همین حال، در ایتالیا مخالفان رژیم با تهیه فهرستی از نوکیشان به طور فزاینده ای سازماندهی می شوند. برخی از نمایندگان مقاومت نیز با بررا تماس گرفتند که پس از تردیدهای فراوان تصمیم به همکاری گرفت. او در میلان به همراه برادرش فرانکو در تیراندازی به ایستگاه مرکزی، یکی از اولین اقدامات مقاومت در برابر آلمان ها، شرکت می کند. آنها با هم یک سرباز ورماخت را دستگیر می کنند و او را به سایر شورشیان بداهه تحویل می دهند که سرباز را با مشت و لگد می زنند. اما بررا می‌گوید: «نمی‌خواستم او را بکشند». چند ماه بعداز مخفی بودن بررا در میلان با مادرشوهرش و در والبرونا با خواهر شوهرش پنهان می شود. او هر از گاهی به پاویا می رود تا دوستش زامپیری را پیدا کند، تنها ارتباط متزلزلی که او با سازمان های مخفی دارد. با این حال، در مقاومت کامل، او به طور فعال در مبارزات پارتیزانی در Val d'Ossola شرکت خواهد کرد.

در 2 ژوئیه 1945، پس از جنگ، پس از سرکوب روزنامه توسط رژیم فاشیستی دو سال قبل، فعالیت خود را به عنوان روزنامه نگار برای "Gazetta dello Sport" از سر گرفت. در چند روز او شروع به سازماندهی دوچرخه سواری Giro d'Italia کرد که قرار بود در ماه مه آینده شروع شود. قرار بود این تور تولد دوباره باشد، بازگشت کشور به زندگی پس از حوادث غم انگیز جنگ. مدیر روزنامه برونو روگی از نثر D'Annunzio بود. از جمله روزنامه نگاران جورجیو فاتوری، لوئیجی جیانولی، ماریو فوساتی و جیانی بررا که به عنوان رئیس بخش دو و میدانی منصوب شد.

مراقبت از این ورزش او را به مطالعه عمیق مکانیسم های عصبی عضلانی و روانی بدن انسان سوق داد. مهارت‌هایی که از این طریق به دست می‌آید، همراه با زبانی تخیلی و مبتکرانه، به رشد توانایی خارق‌العاده او در بیان ژست‌های ورزشی با اشتیاق و حمل‌ونقل کمک می‌کرد.

در سال 1949 مقاله "دو و میدانی، علم و شعر غرور جسمانی" را نوشت. در همان سال پس از خبرنگاریاز پاریس و برای گاتزتا به المپیک لندن 48 فرستاده شد، او در سن سی سالگی به همراه جوزپه آمبروسینی به عنوان مدیر روزنامه منصوب شد. او با این عنوان در المپیک 52 هلسینکی، یکی از زیباترین بازی‌های دوران پس از جنگ، که در فوتبال تحت سلطه پوشکاش مجارستان و در دو و میدانی تحت سلطه زاتوپک چک بود، حضور یافت که در یک مسابقه به یاد ماندنی در پنج هزار متر پیروز شد. رکورد جهانی . اگرچه او عقاید سوسیالیستی را از پدرش به ارث برده بود، اما جیانی بررا به دلایل کاملاً ورزشی، با تیتر نه ستونی در صفحه اول، از شاهکار زاتوپک تجلیل کرد. در فضای سیاسی آن زمان، این امر خصومت ناشران کرسپیس را به خود جلب کرد، که از این که اهمیت زیادی به قدرت یک کمونیست داده شده بود، آزرده خاطر بودند.

در سال 1954، پس از نوشتن مقاله ای نامطلوب در مورد ملکه بریتانیا، الیزابت دوم، که جنجال به پا کرد، با تصمیمی غیرقابل برگشت از روزنامه گازتا استعفا داد. همکار و دوست او، آنجلو روولی، در مورد مدیریت بریانا در مجله اسطوره ای صورتی اظهار نظر می کند: "باید گفت که کارگردانی، به معنایی که من آن را فنی یا ساختاری تعریف می کنم، در استعداد او نبود. قدیمی "گازتا خواستار مدل‌های آینده‌نگر، تبدیل‌های مجدد، نوسازی بود. جیانی بررا یک روزنامه‌نگار-نویسنده بود، در معنا و تجسم این اصطلاح، آرزوهای او با آینده‌ی تکنولوژیکی منطبق نبود.

بررا پس از ترک گازتا دلو اسپورت به ایالات متحده سفر کرد و در بازگشت هفته نامه ورزشی "Sport giallo" را تأسیس کرد. اندکی پس از آن گائتانو بالداچی او را به "جیورنو"، روزنامه ای که به تازگی توسط انریکو ماتی ساخته شده بود، فراخواند تا مدیریت خدمات ورزشی را بر عهده بگیرد. ماجرایی شروع می شد که روزنامه نگاری ایتالیایی را تغییر می داد. Il "Giorno" بلافاصله به دلیل غیر متعارف بودن، و نه تنها سیاسی خود برجسته شد (موسس Mattei، رئیس ENI، امیدوار بود دریچه ای به سمت چپ ایجاد شود که انحصار دموکرات های مسیحی را بشکند و از مداخله دولت در اقتصاد حمایت کند). در واقع، سبک و زبان جدید بود، به گفتار روزمره نزدیکتر بود و توجه به واقعیت های لباس، سینما و تلویزیون اختصاص داشت. همچنین فضای بزرگی برای ورزش در نظر گرفته شده است.

بررا سبک و زبان خود را در اینجا کامل کرد. در حالی که ایتالیایی رایج هنوز بین زبان رسمی و به حاشیه راندن دیالکتیکی در نوسان بود (ده سال قبل از مداخلات پازولینی و دون میلانی)، جیانی بررا از تمام منابع زبان استفاده کرد و در عین حال از مدل‌ها و فرم‌های فاخرتر دور شد. او معمولاً، و همچنین با توسل به ابداع خارق‌العاده‌ای، از ناکجاآباد، هزاران نئولوژیزم را اختراع کرد. چنان نثر تخیلی او بود که اظهارات اومبرتو اکو مشهور باقی ماند که بررا را اینگونه تعریف کرد: «گادا به مردم توضیح داد.مردم".

برای "Il Giorno" بررا مسابقات دوچرخه سواری بزرگ، تور دو فرانس و ژیرو دیتالیا را دنبال کرد، قبل از اینکه کاملاً خود را وقف فوتبال کند، بدون این که عمیقاً عاشق دوچرخه سواری شود. از جمله، "خداحافظ دوچرخه" و "کاپی و شیطان"، زندگینامه فوق العاده ای از "Campionissimo" Fausto Coppi، که او دوست صمیمی او بود، نوشت.

در سال 1976 جیانی بررا به عنوان یک ستون نویس "گاتزتا دلو اسپورت". در همین حال، او همچنان به ویرایش ستون "Arcimatto" در "Guerin Sportivo" (که به نظر می رسد عنوان آن از "در ستایش حماقت" اراسموس روتردام الهام گرفته شده است) ادامه داد. در اینجا بررا نه تنها در مورد ورزش، بلکه در مورد تاریخ، ادبیات، هنر، شکار و ماهیگیری، خوراک شناسی نیز نوشت. آنها امروزه در یک گلچین گردآوری شده اند.

پس از مدتی که به عنوان ستون نویس در Gazzetta فعالیت کرد، روزنامه نگار San Zenone Po به "Giorno" و سپس در سال 1979 به "Giornale nuovo" که توسط Indro تأسیس شد بازگشت. مونتانلی پس از جدایی از کوریره دلا سرای پیرو اوتونه. مونتانلی، برای افزایش تیراژ روزنامه‌اش که فروشش رو به افول بود، شماره دوشنبه را منتشر کرد که بیش از همه به گزارش‌های ورزشی که به جیانی بررا سپرده شده بود اختصاص داشت. که همچنین اقدام به ماجراجویی سیاسی ودر انتخابات 79 و 83 به عنوان کاندیدای حزب سوسیالیست شرکت کرد که بعداً از آن فاصله گرفت و خود را در سال 87 با حزب رادیکال معرفی کرد. او با وجود اینکه در سال 79 بسیار نزدیک بود هرگز انتخاب نشد. طبق گزارشات، او دوست داشت در مونتسیتوریو سخنرانی کند.

در سال 1982 او توسط یوجنیو اسکالفاری به "جمهوری" دعوت شد، که نام های بزرگ دیگری مانند آلبرتو رونچی و انزو بیاگی را به خدمت گرفته بود. اما پیش از این او در برنامه تلویزیونی "محاکمه دوشنبه" به میزبانی آلدو بیسکاردی، همکاری گاه و بیگاه و سپس دائمی را آغاز کرده بود. چه کسی به یاد می آورد: "او می دانست چگونه این کار را در تلویزیون انجام دهد. خشونت بیانگر او فیلم را سوراخ می کند ، حتی اگر نوعی بی اعتمادی به دوربین ها داشته باشد: "آنها شما را به راحتی می سوزانند" ، او حکم می کند. بررا متعاقباً به‌عنوان مهمان و مفسر در برنامه‌های ورزشی و حتی به‌عنوان مجری در پخش‌کننده خصوصی Telelombardia ظاهر شد.

همچنین ببینید: بیوگرافی جیمز استوارت

در 19 دسامبر 1992، پس از بازگشت از مراسم شام پنج شنبه، قراری اجتناب ناپذیر با گروه دوستانش در جاده بین Codogno و Casalpusterlengo، روزنامه نگار بزرگ در یک تصادف جان خود را از دست داد. او 73 سال داشت.

بررا برای چیزهای زیادی فراموش نشدنی می ماند، یکی از آنها تئوری معروف "تاریخی زیستی" آن است که بر اساس آن ویژگی های ورزشی یک مردمآنها به قومیت، یعنی به پیشینه اقتصادی، فرهنگی و تاریخی وابسته بودند. بنابراین اسکاندیناوی ها بنا به تعریف سنگدل و متمایل به حمله بودند، مدیترانه ها ضعیف بودند و بنابراین مجبور به توسل به هوشمندی تاکتیکی شدند.

علاوه بر این، تقریباً غیرممکن است که فهرستی از همه نو شناسی هایی که وارد زبان رایج شده اند و هنوز در اتاق های خبر و میله های ورزشی مورد استفاده قرار می گیرند: توپ-گل، هافبک (نامی از سکه های ابتدایی است که هیچ کس به آن اشاره نمی کند. تا به حال به آن فکر کرده بودم)، مکان نما، اجبار، گله آدا، گله آدور، آزاد (درست است، او نام نقش را اختراع کرد)، ملینا، گورینگ، جداسازی، پیش تازی، تمام کردن، غیر معمولی ... همه در ذهن او توسط یک موزه عجیب و غریب «اساطیری»، Eupalla، که به او الهام بخش نوشتن مقالات را "حکم می کند". همچنین نام های نبردی که او برای بسیاری از قهرمانان فوتبال ایتالیا به کار برد، معروف است. ریورا به «آباتینو»، ریوا «تندرکلپ»، آلتافینی «کونیلئونه»، بوننسگنا «بونیبا»، کاسیو «بارونه»، اوریالی «پایپر» (و زمانی که «گازوسینو» بد بازی کرد)، پولیچی «پولیسیکلون» و غیره تغییر نام داد. خیابان امروزه نام او توسط سایت های اینترنتی، جوایز ادبی و روزنامه نگاری زنده نگه داشته شده است. علاوه بر این، از سال 2003 ورزشگاه باشکوه میلان آرنا به "آرنا جیانی بررا" تغییر نام داد.

کتابشناسی

دو و میدانی. علم و شعر غرور فیزیکی، میلان، اسپرلینگ و آمپر; Kupfer، 1949.

Theجنسیت ارکولی، میلان، روگنونی، 1959.

I، Coppi، Milan، Vitagliano، 1960.

Addio bicilcletta، میلان، Longanesi، 1964. نسخه های دیگر: Milan، Rizzoli، 1980 ; میلان، بالدینی و آمپر; کاستولدی، 1997.

دو و میدانی. Culto dell'uomo (به همراه G. Calvesi)، میلان، Longanesi، 1964.

قهرمانان به شما فوتبال می آموزند، میلان، Longanesi، 1965.

جام جهانی 1966. قهرمانان و داستان آنها , Milan, Mondadori, 1966.

Body of the ragassa, Milan, Longanesi, 1969. نسخه دیگر: Milan, Baldini & کاستولدی، 1996.

تجارت فوتبالیست، میلان، موندادوری، 1972.

La pacciada. خوردن و آشامیدن در دره پو (با جی. ورونلی)، میلان، موندادوری، 1973.

پو، میلان، دالمین، 1973.

همچنین ببینید: بیوگرافی جو دی ماجیو

فوتبال آبی در جام جهانی، میلان، کامپیرونی ، 1974.

جلسات و سخنان، میلان، لونگانزی، 1974.

مقدمه ای بر زندگی خردمندانه، میلان، Sigurtà Farmaceutici، 1974.

تاریخ انتقادی فوتبال ایتالیا، Milan, Bompiani, 1975

L'Arcimatto, Milan, Longanesi, 1977.

Liar's nose, Milan, Rizzoli, 1977. تحت عنوان La ballata del pugile suonato, Milan, Baldini & منتشر شد. ; Castoldi, 1998.

Forza azzurri, Milan, Mondadori, 1978.

63 بازی برای نجات, Milan, Mondadori, 1978.

پیشنهادات برای یک زندگی خوب به دیکته فرانچسکو Sforza برای پسرش Galeazzo Maria، منتشر شده توسط شهرداری

Glenn Norton

گلن نورتون یک نویسنده باتجربه و یک خبره پرشور همه چیزهای مربوط به زندگی نامه، افراد مشهور، هنر، سینما، اقتصاد، ادبیات، مد، موسیقی، سیاست، مذهب، علم، ورزش، تاریخ، تلویزیون، افراد مشهور، اسطوره ها و ستارگان است. . گلن با طیف التقاطی از علایق و کنجکاوی سیری ناپذیر، سفر نویسندگی خود را آغاز کرد تا دانش و بینش خود را با مخاطبان گسترده ای به اشتراک بگذارد.گلن پس از تحصیل در روزنامه‌نگاری و ارتباطات، نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت در داستان‌سرایی جذاب داشت. سبک نوشتاری او به خاطر لحن آموزنده و در عین حال جذابش شناخته می شود، که بدون زحمت به زندگی چهره های تأثیرگذار جان می بخشد و در اعماق موضوعات مختلف جذاب می پردازد. هدف گلن از طریق مقالات به خوبی تحقیق شده خود سرگرم کردن، آموزش، و الهام بخشیدن به خوانندگان برای کشف تابلوی غنی از دستاوردهای انسانی و پدیده های فرهنگی است.گلن به‌عنوان یک سینماگر و علاقه‌مند به ادبیات، توانایی عجیبی در تحلیل و زمینه‌سازی تأثیر هنر بر جامعه دارد. او به بررسی تأثیر متقابل بین خلاقیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی می پردازد و رمزگشایی می کند که چگونه این عناصر آگاهی جمعی ما را شکل می دهند. تحلیل انتقادی او از فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر عبارات هنری به خوانندگان دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌کند و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد دنیای هنر دعوت می‌کند.نوشته جذاب گلن فراتر از این استحوزه های فرهنگ و امور جاری. با علاقه شدید به اقتصاد، گلن به درونیات سیستم های مالی و روندهای اجتماعی-اقتصادی می پردازد. مقالات او مفاهیم پیچیده را به قطعات قابل هضم تقسیم می کند و خوانندگان را قادر می سازد تا نیروهایی را که اقتصاد جهانی ما را شکل می دهند رمزگشایی کنند.با میل گسترده ای به دانش، زمینه های تخصصی متنوع گلن، وبلاگ او را به مقصدی یکجا برای هر کسی که به دنبال بینش کامل در مورد موضوعات بی شماری است تبدیل می کند. خواه کاوش در زندگی مشاهیر نمادین، کشف اسرار اسطوره های باستانی، یا کالبدشکافی تأثیر علم بر زندگی روزمره ما باشد، گلن نورتون نویسنده مورد علاقه شماست که شما را در چشم انداز وسیع تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای بشری راهنمایی می کند. .