بیوگرافی ایگنازیو سیلونه
فهرست مطالب
بیوگرافی • شجاعت تنهایی
ایگنازیو سیلونه ، نام مستعار Secondo Tranquilli ، در 1 مه 1900 در Pescina dei Marsi، شهری در استان آکیلا، پسر بافنده و صاحب زمین کوچک (که پنج فرزند دیگر داشت). تراژدی پیش از این زندگی ایگنازیو کوچک را رقم زد، از دست دادن پدر و پنج برادرش در جریان زلزله وحشتناکی که مارسیکا را در سال 1915 لرزاند. او خود را وقف فعالیت سیاسی کرد که باعث شد در مبارزات علیه جنگ و در جنبش انقلابی کارگری شرکت فعال داشته باشد. تنها و بدون خانواده، نویسنده جوان به زندگی در فقیرترین محله شهرداری خلاصه می شود، جایی که در میان فعالیت های مختلف او باید حضور او در گروه انقلابی "لیگ دهقانان" را نیز لحاظ کنیم. سیلونه همیشه آرمان گرا بوده و در آن جماعت انقلابیون، تشنه عدالت و برابری، نانی برای دندان هایش یافته است.
همچنین ببینید: Can Yaman، بیوگرافی، تاریخ، زندگی خصوصی و کنجکاوی ها Can Yaman کیستدر آن سالها ایتالیا در جنگ جهانی اول شرکت کرد. او در تظاهرات علیه ورود ایتالیا به جنگ شرکت می کند اما به دلیل رهبری تظاهرات خشونت آمیز محاکمه می شود. پس از جنگ به رم رفت و در آنجا به جوانان سوسیالیست پیوست و با فاشیسم مخالفت کرد.
چگونهنماینده حزب سوسیالیست، در سال 1921 در کنگره لیون و در تأسیس حزب کمونیست ایتالیا شرکت کرد. سال بعد، فاشیست ها به رم راهپیمایی کردند، در حالی که سیلونه مدیر روزنامه رومی "L'avantamento" و سردبیر روزنامه تریست "Il Lavoratore" شد. او مأموریت های مختلفی را در خارج از کشور انجام می دهد، اما به دلیل آزار و اذیت فاشیستی، مجبور می شود در مخفیگاه زندگی کند و با گرامشی همکاری کند.
در سال 1926، پس از تصویب قوانین دفاع از رژیم توسط مجلس، تمامی احزاب سیاسی منحل شدند.
در این سالها، بحران هویت شخصی او از قبل شروع به ظهور کرده بود که به تجدید نظر در ایده های کمونیستی او پیوند خورد. اندکی پس از آن، ناراحتی درونی منفجر می شود و در سال 1930 او حزب کمونیست را ترک می کند. علت محرک آن دفع غیرقابل مهاری است که سیلونه، منحصر به فرد یا تقریباً منحصر به فرد در میان کمونیست های آن زمان، نسبت به سیاست استالین احساس می کرد، که اکثر آنها را تنها پدر انقلاب و رهبر روشنفکر آوانگاردهای سوسیالیستی می دانستند.
در عوض، استالین چیز دیگری بود، در وهله اول یک دیکتاتور تشنه به خون، که می توانست در برابر میلیون ها مرگ ناشی از پاکسازی هایش بی تفاوت بماند و سیلونه که از نظر فکری مانند تیغی تیز بود، این را فهمید. سیلونه به خاطر انحراف ایدئولوژی کمونیستی بهای بسیار گزافی را پرداخت که عمدتاً ناشی از توقفتقریباً از تمام دوستی های او (بسیاری از دوستان کمونیستی، عدم درک و عدم تأیید انتخاب های او، از روابط با او چشم پوشی کردند) و از همه شبکه های معمول تماس ها محروم شدند.
علاوه بر تلخی ناشی از سیاست، در این دوره از زندگی نویسنده (در حال حاضر پناهنده در سوئیس) درام دیگری اضافه شد که برادر کوچکتر، آخرین بازمانده خانواده بدبخت او دستگیر شد. در سال 1928 به اتهام عضویت در حزب کمونیست غیرقانونی.
اگر مرد سیلون ناامید و تلخ بود، سیلوون نویسنده در عوض مطالب متعددی تولید کرد. در واقع، از تبعید خود در سوئیس، نوشتههای مهاجران، مقالات و مقالههای مورد علاقه در مورد فاشیسم ایتالیا و مهمتر از همه معروفترین رمانش « فونتامارا » و پس از چند سال «Vino e pane» منتشر کرد. مبارزه با فاشیسم و استالینیسم او را به سمت سیاست فعال و ریاست مرکز سوسیالیست خارجی در زوریخ سوق داد. انتشار اسناد تنظیم شده توسط این مرکز سوسیالیستی واکنش فاشیست ها را برانگیخت و آنها خواستار استرداد سیلونه شدند که خوشبختانه مقامات سوئیسی موافقت نکردند.
همچنین ببینید: بیوگرافی گوئه، داستان، زندگی، آهنگ ها و حرفه رپر (گوئه پکونو سابق)در سال 1941 نویسنده کتاب "دانه زیر برف" را منتشر کرد و چند سال بعد پس از جنگ جهانی دوم به ایتالیا بازگشت و در آنجا به حزب سوسیالیست پیوست.
او سپس "l'Avanti!" را کارگردانی کرد، "اروپا سوسیالیستی" را تأسیس کرد واو تلاش می کند تا نیروهای سوسیالیستی را با تأسیس یک حزب جدید ادغام کند، اما فقط ناامیدی هایی به دست می آورد که او را متقاعد می کند که از سیاست کناره گیری کند. سال بعد، او بخش ایتالیایی جنبش بین المللی برای آزادی فرهنگی را مدیریت کرد و مدیریت مجله "Tempo Presente" را بر عهده گرفت. در این سالها فعالیت روایی شدیدی برای سیلونه وجود دارد. بیا بیرون: «یک مشت شاه توت»، «راز لوکا» و «روباه و کاملیا».
در 22 اوت 1978، پس از یک بیماری طولانی، سیلونه در کلینیکی در ژنو بر اثر یک حمله مغزی درگذشت. او در Pescina dei Marsi، در پای برج ناقوس قدیمی سن برناردو به خاک سپرده شده است.