هانا آرنت، بیوگرافی: تاریخ، زندگی و آثار
فهرست مطالب
بیوگرافی
- تحصیلات و مطالعات
- ترک آلمان
- هانا آرنت در دهه های 1940 و 1950
- اندیشه و آثار بنیادی هانا آرنت
- سالهای بعد
هانا آرنت فیلسوف آلمانی بود. او در 14 اکتبر 1906 در لیندن، حومه هانوفر، جایی که والدینش مارتا و پل آرنت در آن زمان زندگی می کردند، به دنیا آمد. خانواده او که متعلق به بورژوازی یهودی بودند و مشخصاً ثروتمند بودند، هیچ پیوند خاصی با جنبش و افکار صهیونیستی نداشتند. با این حال، آرنت علیرغم عدم دریافت آموزش مذهبی سنتی، هرگز هویت یهودی خود را انکار نکرد، و همیشه - اما به شیوه ای غیر متعارف - ایمان خود را به خدا نشان می داد. این چارچوب مرجع بسیار مهم است، زیرا هانا آرنت تمام زندگی خود را وقف تلاش برای درک سرنوشت قوم یهود کرد و کاملاً خود را با فراز و نشیب های آن یکی دانست.
هانا آرنت
تحصیلات و مطالعات
در تحصیلات آکادمیک خود شاگرد مارتین هایدگر در ماربورگ، و ادموند هوسرل ، در فرایبورگ.
در سال 1929 در هایدلبرگ تحت راهنمایی کارل یاسپرس با پایان نامه ای در مورد "مفهوم عشق در آگوستین" در رشته فلسفه فارغ التحصیل شد. با توجه به رابطه او با هایدگر، به لطف نامه ها و مکاتباتی که خوشبختانه به دست آمده است،در دهه 2000 مشخص شد که آنها عاشق بودند.
پس از فارغ التحصیلی به برلین نقل مکان کرد و در آنجا بورسیه ای برای تحقیق در مورد رمانتیسم گرفت. تقدیم به شخصیت راحل وارناگن ( "Rahel Varnahagen. Story of a Jewess" ). در همان سال (1929) او با گونتر استرن ، فیلسوفی که سالها پیش در ماربورگ با او آشنا شده بود، ازدواج کرد.
رها شدن آلمان
پس از روی کار آمدن ناسیونال سوسیالیسم و آغاز آزار و شکنجه علیه جوامع یهودی، هانا آرنت آلمان را ترک می کند. در سال 1933 از به اصطلاح "مرز سبز" جنگل های ارز عبور می کند.
او با عبور از پراگ، جنوا و ژنو به پاریس رسید. او در اینجا با نویسنده والتر بنجامین و فیلسوف و مورخ علم Alexandre Koyré ملاقات کرد و رفت و آمد داشت.
در پایتخت فرانسه، او با مؤسساتی با هدف آماده ساختن جوانان برای زندگی به عنوان کارگر یا کشاورز در فلسطین همکاری می کند ( l'Agricolture et Artisan and the Yugend-Aliyah )؛ او برای چند ماه به عنوان منشی شخصی بارونس ژرمن دو روچیلد کار کرد.
هانا آرنت در دهه های 1940 و 1950
در سال 1940 برای دومین بار ازدواج کرد. همراه جدید او هاینریش بلوخر است که همچنین یک فیلسوف و دانشگاهی است.
تحولات تاریخی درگیری جهان دوم منجر می شودهانا آرنت نیز باید خاک فرانسه را ترک کند.
او توسط دولت ویشی به عنوان مظنون خارجی در اردوگاه گورس بازداشت می شود. او سپس آزاد شد و پس از فراز و نشیب های مختلف موفق شد از بندر لیسبون به نیویورک برود که با همسرش در می 1941 به آنجا رسید> : او بدین ترتیب حقوق سیاسی را که از زمان خروجش از آلمان همیشه از آن محروم بوده است، به دست می آورد.
از سال 1957 او حرفه آکادمیک خود را به درستی آغاز کرد: او در دانشگاه های برکلی، کلمبیا، پرینستون به تدریس پرداخت.
از سال 1967 تا زمان مرگش در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی در نیویورک تدریس کرد.
اندیشه ها و آثار اساسی هانا آرنت
تاریخ هانا آرنت را به خاطر تعهد همیشگی اش در مبارزه با رژیم های توتالیتر و به یاد می آورد. محکومیت آنها اندیشه او در این معنا به شکل کتاب تحقیقی در مورد آدولف آیشمن و نازیسم، با عنوان " ابتذال شر: آیشمن در اورشلیم " (1963) است. .
همچنین ببینید: بیوگرافی انزو بیاگیحتی قبل از آن، در سال 1951، او اساس " منشاء توتالیتاریسم " را منتشر کرده بود، که نتیجه یک تحقیق دقیق تاریخی و فلسفی بود. در این مقاله، قضاوت های منفی هم در مورد انقلاب فرانسه و هم در مورد انقلاب روسیه ظاهر می شود.
به ایندر همین راستا جرج کاتب آمریکایی، یکی از بزرگترین دانشمندان فیلسوف، اندیشه خود را در رابطه با شر خلاصه می کند:
توجه آرنت بر پیکر آدولف آیشمن، نشسته در شیشه متمرکز است. غرفه و توسط یک متهم اسرائیلی مورد بازجویی قرار گرفت. وقتی از آیشمن دلیل اعمالش را میپرسیدند، هر از گاهی پاسخهای متفاوتی میداد و حالا میگفت که او فقط از دستورات پیروی کرده است، حالا که انجام ندادن کاری را که به او سپرده شده را نادرست میدانست، حالا که وجدانش ایجاب میکرد که این کار را انجام دهد. وفادار به مافوق خود به هر حال، تمام پاسخهای او فقط به یک پاسخ خلاصه میشد: « من کاری کردم که کردم».از این هانا آرنت به این نتیجه رسید که آیشمن حقیقت را می گوید، که او مردی شرور، بی رحم یا پارانوئید نیست. و چیز وحشتناک فقط این بود که او یک فرد معمولی و معمولی بود که بیشتر اوقات مانند بسیاری از ما قادر به فکر کردن نبود.
از نظر آرنت، همه ما عمدتاً نمی توانیم متوقف شویم و فکر کنیم و به خودمان بگوییم که چه کاری انجام می دهیم، هر چه که باشد.
در گذشته، نقطه کانونی مطالعه فیلسوف، آنچه که علاقه او را به توتالیتاریسم سوق می دهد با جمله ای از پاسکال به خوبی بیان می شود:
سخت ترین چیز در جهان اندیشیدن است.هم کتاب منشاء توتالیتاریسم و همآنچه در مورد آیشمن است را می توان اظهار نظری بر این جمله کوتاه اما خارق العاده بلز پاسکال دانست.
آیشمن فکر نمی کرد. و از این جهت که همه ما اغلب هستیم: موجوداتی که در معرض عادت یا تکانه های مکانیکی هستند. پس ما می فهمیم که چرا شر توسط او «بی اهمیت» تعریف شده است: هیچ عمقی ندارد، هیچ جوهره ای مطابق با تأثیراتش ندارد.
همچنین ببینید: DrefGold، بیوگرافی، تاریخ و آهنگ Biografieonlineاما، به گفته نویسنده، این تفسیر روانشناختی از آیشمن را نمی توان به رهبران نازیسم، هیتلر ، گورینگ تعمیم داد. ، به هیملر . آنها ضخامت روانی مهمی داشتند: از نظر ایدئولوژیک درگیر بودند . برعکس، آیشمن فقط یک کارمند بود: این همان "ابتذال شر" است .
بنابراین، تفاوت بین منشاء توتالیتاریسم و ابتذال شر: آیشمن در اورشلیم در این است:
- اول عمدتاً از همه کسانی صحبت می کند که شر را دامن می زنند؛
- دومی که برای تکمیل تجزیه و تحلیل کل پدیده آمده است، به ذهنیت مقامات شر می پردازد.
بالاخره، اینکه بزرگترین جنایتکار قرن بیستم مرد خانواده خوب است ایده ای است که به شدت از تولیدات آرنت بیرون می آید.
به این ترتیب تلاش او برای یافتن توضیح برای وحشتناک ترین از همه به پایان می رسد.پدیده ها.
این یک بحث آکادمیک است که آیا او واقعاً در این تلاش موفق بوده است یا خیر.
هانا آرنت کوشیده است تا علت و ماهیت شر توتالیتاریسم را توضیح دهد و عمیقتر از جرج اورول ، سیمون ویل و سایر محققان است. این کافی است تا آنها را مستحق توجه بزرگ کند.
علاوه بر این، دفاع شدید او از حقوق کارگران و انجمن ها در طول جنگ ویتنام ، و دوره های نافرمانی مدنی را باید به یاد آورد: نوشته های مربوط به این مرحله را می توان در اثر « نافرمانی مدنی » یافت.
چند سال گذشته
در سال 1972 از او دعوت شد Gifford Lectures (مجموعه کنفرانس های سالانه، از سال 1887، در مورد الهیات) در دانشگاه اسکاتلند آبردین که در گذشته میزبان متفکران معتبری چون هنری برگسون ، اتین و گابریل مارسل بوده است.
دو سال بعد، در طول چرخه دوم گیفورد ، آرنت دچار اولین حمله قلبی شد.
از دیگر آثار شاخص این دوره می توان به "Vita activa. وضعیت انسانی" و جلد نظری "زندگی ذهن" که پس از مرگ در سال 1978 منتشر شد، اشاره کرد. بسیار محبوب (عشق منتقل شده توسط هایدگر)، " عجایب " ( thaumàzein ) را به مرکز وجود انسان باز می گرداند.
متفکر بزرگ هاناآرنت در 4 دسامبر 1975 در سن 69 سالگی بر اثر ایست قلبی دوم در آپارتمان خود در ریورساید درایو نیویورک درگذشت.
در سال 2012، فیلم بیوگرافی "هانا آرنت" با بازی باربارا سوکووا و کارگردانی کارگردان آلمانی مارگارت فون تروتا ساخته شد.