بیوگرافی جیم موریسون

 بیوگرافی جیم موریسون

Glenn Norton

بیوگرافی • شاه مارمولک، شاعری که به موسیقی وام داده است

جیمز داگلاس موریسون، یا به سادگی جیم، همانطور که همیشه برای طرفدارانش بود که هنوز هم برای او گل به قبر پاریس می آورند، در ملبورن به دنیا آمد. در فلوریدا، ایالات متحده آمریکا، در 8 دسامبر 1943. خواننده، ترانه سرا، نماد راک، شاعر، رهبر کاریزماتیک گروه The Doors: احتمالا مهم ترین گروه راک آمریکایی در تاریخ. او به طور نمادین تظاهرات اعتراضی جوانان در سال 1968 را که در دانشگاه برکلی منفجر شد و سپس به سراسر اروپا رسید، تجسم کرد و برای همه به یکی از نمادهای انقلاب اخلاقی دهه 1960 تبدیل شد، که خروجی سیاسی خود را در تظاهرات صلح‌طلبانه علیه جنگ در ویتنام یافت. .

پیامبر آزادی، او با جان خود تاوان افراط و تفریط خود را داد که به طرز مرگباری با سوء مصرف الکل و مواد مخدر مشخص شد. جیم موریسون به همراه جیمی هندریکس گیتاریست و جنیس جاپلین خواننده، یکی از سه راکری است که در به اصطلاح "نفرین جی جی" افتادند، که مشخصه آن مرگ هر سه نوازنده در سن 27 سالگی و هرگز به طور کامل نیست. شرایط روشن

جیم موریسون که خود را پادشاه مارمولک معرفی می‌کند، نمادی جنسی که دیونوسوس را تداعی می‌کند، الوهیت هذیان‌آمیز و سرکش، همچنین و بالاتر از همه شاعر بود، با دو مجموعه شعر از تبار beat ، هنوز هم امروز خوانده می شود و نه تنها توسط طرفداران او، بلکه توسط برخی از منتقدان قدردانی می شودجایی که جیم موریسون نیز شیرجه جمعیت را افتتاح می کند. با وجود این، در آن تابستان تک آهنگ "Hello, I Love You" به رتبه یک جدول رسید.

نماد سکسی و ستاره راک غیرقابل کنترل، او برای همیشه در عکس سیاه و سفید معروف با امضای جوئل برادسکی عکاس، به نام "شیر جوان" جاودانه شد. با این حال، از این لحظه افول خواننده آغاز می شود، که بیشتر و بیشتر با بقیه گروه و با شریک خود بحث می کند، حالا طعمه الکل و مواد مخدر شده است.

بدترین قسمت به سال 1969 برمی گردد، در جریان کنسرت در میامی، در سالن Dinner Key. The Doors از یک تور اروپایی طولانی کم و بیش موفق و مهمتر از همه از فروش در مدیسون اسکوئر گاردن آمده است. اما در میامی، موریسون اغراق می کند و کنسرت به یک شورش واقعی تبدیل می شود: خواننده متهم است که اندام تناسلی خود را به مردم نشان داده است، اگرچه هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد.

در 29 شهریور 1349 به دلیل اعمال خلاف اخلاق و توهین به مقدسات در اماکن عمومی محاکمه و محکوم شد. آغاز پایان است.

حتی آلبوم "The Soft Parade" که در سال 1969 منتشر شد، عموم را قانع نمی کند و با تارهای عجیب و پس زمینه مجلسی که به صدای خشن و گاه سخت نمی پیوندد، یک شکست است. درهای قدیمی همچنین، موریسون دوباره خود را دستگیر می کند، این باردر پرواز به فینیکس به دلیل مستی و رفتار آزاردهنده.

در فوریه 1970، علیرغم اینکه موفقیت زیادی در فروش نداشت، یکی از بهترین کارهای گروه Doors منتشر شد، آلبوم "Morrison Hotel" که شامل بلوز معروف Roadhouse بود. این یا بهتر است بگوییم می‌توانست آغاز یک حرفه خیره‌کننده به‌عنوان یک بلوزمن برای مترجم «پایان» باشد، ژانری که کاملاً در تارهای اوست و می‌تواند به لطف چهره‌شناسی موسیقایی‌اش، ژانری این خواننده، «طرف خود را به ارمغان بیاورد». شهود نوشتن

همچنین ببینید: بیوگرافی مویرا عرفی

موریسون چندان متوجه نمی شود و در همان سال طعمه عاشقانه روزنامه نگار و نویسنده پاتریشیا کنیلی در یک مراسم عجیب "بت پرستی" که قرار بود اتحادیه آنها را تحریم کند، به او می پیوندد. جدایی لحظه ای از پاملا

از نقطه نظر کاملاً موسیقیایی، Doors live دیگر آن چیزی نیست که بود. در جزیره وایت، کنسرت افسانه‌ای دیگر، جیم یکی از بدترین اجراهای خود را اجرا می‌کند و در پایان اعلام می‌کند که این می‌تواند آخرین اجرای او باشد. با این حال، این در 23 دسامبر بعد در انبار نیواورلئان می رسد، که در آن جیم موریسون ثابت می کند که اکنون به پایان مسابقه رسیده است: مست، ناراحت، کاملاً بدون سرعت و تقریباً همیشه روی صحنه دراز کشیده است. در فوریه 1971، جیم در پاریس به پاملا پیوست.

در آوریل 1971، کار جالب دیگری از راه می رسد، آخرین اثر در استودیوی گروه، اثبات دیگری بر استعداد موریسون در بلوز. این "زن لس آنجلس" نام دارد و شامل آهنگ های رپرتوار جالبی است، مانند آهنگ همنام که عنوان آلبوم را می دهد، یا عالی "America"، "Love her madly" و معروف "Riders on the storm".

قصد پاریسی ها این است که خود را وقف شعر و پاکسازی کند. اما در تاریخ 3 ژوئیه 1971 در شماره. جیم داگلاس موریسون، خیابان 17، خیابان دوبوتریلی، در پاریس، در شرایطی که هرگز مشخص نشده بود، در خانه‌اش، بی‌جان در وان حمام می‌میرد.

دو روز بعد، طی مراسم تشییع جنازه ای هشت دقیقه ای و تنها با حضور پم، امپرساریو بیل سیدونز که با عجله از آمریکا وارد شد و کارگردان و دوست جیم، اگنس واردا، پادشاه مارمولک هستند. در گورستان پرلاشز، گورستان هنرمندان، همراه با اسکار وایلد، آرتور رمبو و بسیاری دیگر به خاک سپرده شد.

شاید این یک حمله قلبی بوده است، همانطور که نسخه رسمی است، که او را به دلیل الکل زیاد کشته است. شاید یک مرگ موقت برای فرار از دست سیا، مسئول "کشتن" تمام اسطوره های ضد فرهنگ، براندازانی مانند موریسون، مانند جنیس جاپلین، مانند جیمی هندریکس، مرگ را به نمایش گذاشت. یا شاید، همانطور که باورش بدیهی تر به نظر می رسد، با توجه به آشنایان پاریسی او، مصرف بیش از حد هروئین خالص. به‌علاوه، بسیاری از حدس‌ها درباره مرگ او هستند و باقی می‌مانندپس از چندین دهه تقریباً غیرممکن است تعریف شود.

در میان نام‌های مستعار مختلف او، آقای موجو ریسین همیشه به یاد می‌ماند (شبیه‌ای از نام او، که بی‌وقفه در آهنگ معروف "L. A. Woman" تکرار می‌شود و همچنین اشاره‌ای واضح به اندام جنسی دارد)، King Lizard. (از «جشن مارمولک» شعر او) و دیونوسوس مجسم. اما برای همه طرفدارانش این شرط است که جیم تنها و ساده بماند.

بدون کرکره آهنگ های تاریخی راک به او و نام او پیوند داده شده است، مانند "پایان"، "شکستن از طریق (به طرف دیگر)"، "آتش من روشن کن"، "مردم عجیب هستند"، "وقتی موسیقی تمام می شود"، " در انتظار آفتاب» و «زن لس آنجلس». علاوه بر این، در سال 2008، این خواننده آمریکایی بر اساس گزارش مجله معروف رولینگ استون، در بین 100 خواننده برتر تمام دوران در رده چهل و هفتم قرار گرفت. علاوه بر این، بدون شک کارگردان الیور استون، با فیلم «درها» که در سال 1991 اکران شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت، سهم مهمی در اسطوره جیم موریسون داشت. در قسمت خواننده ما بازیگر وال کیلمر را می یابیم.

با رفتن به بیوگرافی نزدیک او باید گفت که جیم کوچولو کودک آسانی نیست. او به دلیل کار پدرش، جورج استفان موریسون، دریاسالار با نفوذ نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا که سال ها بعد، خود را در خلیج تونکین، در زمان جنگ، از سفرهای مداوم رنج می برد. تصادف معروفی که می‌توانست از بهانه جنگ با ویتنام استفاده کند. مادر او کلارا کلارک است و او خانه دار و دختر یک وکیل سرشناس است. جیمز با خواهرش آن رابین و برادرش اندرو لی بزرگ می‌شود: تربیت سخت‌گیرانه‌ای برای او و دو برادرش که هرگز با آنها پیوند نداشت. هر سه اغلب مدرسه و دوستی خود را تغییر می دهند و مجبور به بی ثباتی می شوند.

فقط سه سال پس از تولد جیم، ازخانواده موریسون، پنساکولا، فلوریدا، به کلیرواتر در خلیج مکزیک نقل مکان می کنند. سال بعد، در سال 1947، ابتدا در واشنگتن و سپس در آلبوکرکی بودم. و دقیقاً در یکی از این سفرها، با ماشین، است که جیم موریسون یکی از تجربیاتی را که او را در طول زندگی‌اش مشخص می‌کند، زندگی می‌کند، منبع الهام برای آهنگ‌های مختلف و مهم‌تر از همه، اشعار. به گفته خود موریسون، در واقع در سال 1947 او و خانواده‌اش هنگام رانندگی در بیابان بین آلبوکرکی و سانتافه، نیومکزیکو، درگیر تصادف شدند. در اینجا، جیم کوچولو برای اولین بار با دیدن انبوهی از اجساد متعلق به گروهی از کارگران هندی، از قبیله پوئبلو، در جاده، مرگ را کشف می کند که بسیاری از آنها خون آلود هستند. بعداً خود خواننده آمریکایی ادعا خواهد کرد که روح شمنی را که در آن تصادف جان باخته است، وارد او کرده و تا آخر عمر او را تحت تأثیر قرار داده است.

با این حال، خانواده به سفر خود ادامه می دهند. آنها به لوس آلتوس، کالیفرنیا می رسند، جایی که ستاره آینده راک مدرسه ابتدایی را آغاز می کند. سه سال بعد جنگ کره آغاز می شود و پدر مجبور می شود به جبهه برود. پیامدها حرکت جدیدی است، این بار به واشنگتن، در سال 1951. سال بعد، آنها در Claremont، نزدیک لس آنجلس ساکن شدند.

در سال 1955 موریسون کوچک در سانفرانسیسکو، دردر حومه آلامدا، جایی که او در سال هشتم مدرسه شرکت می کند. دو سال بعد، او سال نهم را آغاز می کند و تمام ویژگی های خود را به عنوان یک دانش آموز نمونه، بلعیدن متون فلسفی و ادبی آشکار می کند، به طوری که شایسته تذکرات ارجمند است.

آغاز شورش او علیه وضعیت بورژوایی، اگر بتوان چنین گفت، در کتابفروشی شاعر بیت لارنس فرلینگتی رخ می دهد، که از سال 1958 جیم با جدیت شروع به رفت و آمد کرد. ستودنی خود سانفرانسیسکو

یک فاصله کوتاه و انتقال دیگری فرا می رسد، این بار از ویرجینیا می گذرد، جایی که جیم معلمان دبیرستان جورج واشنگتن را شگفت زده می کند. ضریب هوشی او خارج از حد معمول است و 149 است. با این حال، تغییر اساسی است و بین سال های 1960 و 1961 اتفاقی در او رخ می دهد که در میان سایر اقدامات شورش گیج کننده، باعث می شود که او به طرز حیرت انگیزی در ارائه مدارک کوتاهی کند که باعث عصبانیت او می شود. پدر

سپس او را نزد پدربزرگ و مادربزرگش در فلوریدا فرستادند تا در کالج جونیور سن پترزبورگ شرکت کند، با نتایج ضعیف: او اکنون به سمت جاده beat هدایت می‌شود و نگاهش به طور فزاینده‌ای درهم و برهم است. نیز کینه توز او به دانشگاه ایالتی فلوریدا در تالاهاسی رفت و با مری فرانسیس وربلو در مقطع لیسانس آشنا شد.

1964 سال مهمی برای جیم موریسون و خانواده اش بود. آیندهراکر می خواهد به UCLA، مرکز فیلم تجربی کالیفرنیا برود. پدرش حاضر نیست پول این سرمایه گذاری جدید را به او بدهد که به نظر او بی فایده است: او آینده ای در ارتش برای پسر بزرگش می خواهد. جیم سپس، همانطور که بعداً اعتراف خواهد کرد، موهایش را کوتاه می‌کند، خود را تمیز می‌کند، لباس‌های تمیز می‌پوشد و با پدرش در یک گفتگوی اعتقادی طولانی روبرو می‌شود که با بررسی دقیق‌تر، عملا آخرین مورد بین آن دو خواهد بود. با این کار او برای UCLA پول می گیرد. این برش قطعی است، در حقیقت، با ریشه و با خانواده او. موریسون حتی اعلام خواهد کرد که یتیم شده است.

UCLA ثابت می کند که تجربه ای به همان اندازه ناامیدکننده است که به طور معکوس تحریک کننده است: از دیدگاه کارگردانی اشتباه فهمیده شده است (دو فیلم کوتاه او در مدرسه چندان مورد توجه قرار نخواهند گرفت)، جیم خود را به ادبیات می اندازد و در موسیقی که از آن به عنوان فرصتی برای سرودن شعر تعبیر می کند. در دوره ها، با او، شخصیت های برجسته ای مانند مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کاپولا وجود دارند که از آن دانشکده عبور می کنند، اما موریسون بیش از هر چیز با کیبوردیست آینده اش، ری دانیل منزارک، روابط را تقویت می کند.

این دو در ساحل ونیز ملاقات کردند، مکانی واقعی که موریسون برای سرگردانی های شبانه اش انتخاب کرد، اکنون به الکل و زندگی بوهمی اختصاص داده شده است. کتابی علاوه بر «در جاده»جک کرواک، و اشعار آلن گینزبرگ، به نظر می رسد که او را بیش از دیگران مجذوب خود کرده است: «درهای ادراک» نوشته آلدوس هاکسلی نویسنده بینا و درخشان بریتانیایی، نویسنده «دنیای جدید» و رمان-مقاله. "جزیره".

ملاقات با ری مانزارک منجر به تولد درها می شود، نامی که ادای احترام به عنوان کتاب مورد علاقه موریسون است و به نوبه خود به بیت معروف شاعر ویلیام بلیک اشاره دارد. بنابراین، این دو زمان کمی برای جان بخشیدن به یک گروه صرف می کنند، بیش از همه به لطف مجموعه اشعار جیم، که برای سال ها، در عمل، کاری جز یادداشت ابیات انجام نداد. اولین آهنگی که آنها می سازند، اما تنها در آلبوم دوم گروه Doors به ​​چشم می خورد، عنوان "Moonlight Drive" است. طبق برخی داستان ها، موریسون اولین ابیات آهنگ را در گوش مانزارک زمزمه کرد و پیانیست را تحت تأثیر قرار داد و او را متقاعد کرد که یک گروه موسیقی راک تشکیل دهد.

یک سال بعد، در سال 1966، Doors در "Whiskey a Go Go" مشهورترین کلوپ موسیقی در غرب هالیوود است. با دو قطعه اول، رابی کریگر گیتاریست و جان دنزمور درامر نیز حضور دارند: اولین آهنگ به "آتش من روشن کن" جان می بخشد، یکی از محبوب ترین آهنگ های جوانان در تمام نسل ها، که با تکنوازی طولانی و لیسرژیک هاموند مشخص می شود. با امضای Manzarek. پیانیست همچنین باس می‌نوازد، سرعت را رهبری می‌کند و با آن دور می‌زنددست چپ، به طور همزمان

در همین حین، در Sunset Strip، منطقه باشگاهی لس آنجلس، جیم با پاملا کورسون، پم ​​آینده، تنها زنی که او را دوست خواهد داشت و واقعاً او را دوست خواهد داشت، ملاقات می کند.

در همین حال، اجراهای موریسون باعث رسوایی مدیران باشگاه می شود و حتی Whiskey a Go Go تصمیم می گیرد گروه را پس از یکی از داغ ترین نسخه های آهنگ شناخته شده "The End" اخراج کند. Doors به ​​شیوه ای بسیار تکان دهنده آواز می خواند و تفسیر می کند و ارتباطی شدید و گاه مفتضحانه با مخاطب ایجاد می کند. در مدت کوتاهی، جک هولزمن، بنیانگذار شرکت ضبط افسانه‌ای الکترا رکوردز، به Doors یک تعهد قراردادی انحصاری شامل هفت آلبوم را پیشنهاد می‌کند.

در 4 ژانویه 1967، الکترا اولین آلبوم تاریخی موریسون و همراهانش را منتشر کرد که طبق رسم آن زمان، عنوانی مانند نام گروه داشت: "The Doors". این دیسک یک بمب است و با "گروهبان Pepper's Lonely Hearts Club Band" توسط گروه بیتلز که اولین مقام آمریکایی را در دست داشت، مبارزه می کند. همه چیز دارد: صداهای بلوزی مانند تصنیف قدیمی "آهنگ آلاباما"، ریتم های سخت و آهنگ های خشمگین مانند "Break on through" و "Light my fire"، صحنه های رویایی و شاعرانه مانند "پایان" و "سفینه های کریستال"، همراه با با ریتم های لاتین، گیتار فلامنکو و چشمک بوگی از ارگ Manzarek. و بالاتر از همه، آیات و تأثیر جیم وجود داردلیسرژیک صدای او: هرگز کامل، نه استثنایی، اغلب منحصراً باریتون، اما، با این وجود، بسیار کاریزماتیک.

تور زیر یک موفقیت بزرگ است. به طور خلاصه، موریسون به عنوان یک محرک جمعیت، یک تحریک کننده، یک شورشی شهرت دارد. در طول کنسرت هایش دست از هیچ کاری نمی کشد: اغلب مست و تحت تأثیر مواد مخدر، مردم را به رفتن روی صحنه دعوت می کند، پلیس را تحریک می کند، روی صحنه طناب می زند، به درون تماشاگران شیرجه می زند و ارگاسم را با آواز شبیه سازی می کند و گاهی اوقات باعث ایجاد زنده می شود. جلسات به طور ناگهانی به پایان می رسد. مهمتر از همه، سعی کنید از هر طریقی لباس را در بیاورید.

1967 شاهد انتشار دومین آلبوم خود به نام "روزهای عجیب" بود که در رتبه سوم جدول بیلبورد 200 قرار گرفت. در طول تور، Doors در بهترین کلوپ های آمریکا، از تئاتر جامعه برکلی حضور داشتند. در فیلمور، در وینترلند در سانفرانسیسکو، تا تئاتر تاریخی روستای نیویورک، مهم‌ترین مکان‌های صخره‌ای در حال حاضر.

در آن فصل، گروه دقیقاً در 17 سپتامبر به "The Ed Sullivan Show" دعوت می شود. این پربیننده ترین برنامه در آمریکا است که جیم خود را به عنوان نماد شورش تقدیم می کند. رهبر ارکستر از خواننده می خواهد که از کلمه "higher" (اشاره به بالا بودن مواد مخدر) اجتناب کند و موریسون بی درنگ نافرمانی می کند و کلمه را حتی بلندتر و مستقیماً تلفظ می کند.جلوی دوربین در همین حال، The Doors در حال حاضر در اوج موفقیت قرار دارد.

9 دسامبر بعد، یکی از دستگیری های متعدد جیم موریسون روی صحنه می آید که ناشی از تحریکات مداوم خواننده به نیروهای پلیس حاضر در لباس فرم بود. او یک تحریک مداوم است که با الکل پاشیده می شود و توسط مواد توهم زا که موریسون به طور فزاینده ای به آن معتاد می شود، به شدت کشیده می شود.

در ژوئیه 1968، زمانی که Doors به ​​طور فزاینده ای صلیب و شادی عمومی است، آلبوم "در انتظار خورشید" از آهنگ همنام موجود در آلبوم می آید. این اثر از نظر فنی عالی نیست، اما برخی از لیسرژیک‌ترین آهنگ‌های تاریخ راک را در خود دارد، که بسیاری از آنها بر تجربیات توهم‌زای خواننده با گروهش متمرکز شده‌اند. آنها با چند آهنگ عاشقانه همراه می شوند، دختران رابطه فزاینده بین جیم و پم، مانند "خیابان عشق" و "سلام، دوستت دارم".

یکی از مهم ترین رویدادها نیز در راه است، مانند کنسرت مورد انتظار در هالیوود بول در لس آنجلس که رویداد راک سال در نظر گرفته می شود. با این حال، در اینجا، برخلاف آخرین نسخه‌های منتشر شده، نقش اول گروه بر روی اجرا متمرکز است و به رفتار معمول خود تن نمی‌دهد. اتفاقی که در عوض در تمام کنسرت‌های بعدی رخ می‌دهد، که اغلب توسط طرفداران قطع و ویران می‌شود، مانند کنسرت Singer Bowl در نیویورک و در کلیولند،

همچنین ببینید: گرگوریو پالترینیری، بیوگرافی

Glenn Norton

گلن نورتون یک نویسنده باتجربه و یک خبره پرشور همه چیزهای مربوط به زندگی نامه، افراد مشهور، هنر، سینما، اقتصاد، ادبیات، مد، موسیقی، سیاست، مذهب، علم، ورزش، تاریخ، تلویزیون، افراد مشهور، اسطوره ها و ستارگان است. . گلن با طیف التقاطی از علایق و کنجکاوی سیری ناپذیر، سفر نویسندگی خود را آغاز کرد تا دانش و بینش خود را با مخاطبان گسترده ای به اشتراک بگذارد.گلن پس از تحصیل در روزنامه‌نگاری و ارتباطات، نگاهی دقیق به جزئیات و مهارت در داستان‌سرایی جذاب داشت. سبک نوشتاری او به خاطر لحن آموزنده و در عین حال جذابش شناخته می شود، که بدون زحمت به زندگی چهره های تأثیرگذار جان می بخشد و در اعماق موضوعات مختلف جذاب می پردازد. هدف گلن از طریق مقالات به خوبی تحقیق شده خود سرگرم کردن، آموزش، و الهام بخشیدن به خوانندگان برای کشف تابلوی غنی از دستاوردهای انسانی و پدیده های فرهنگی است.گلن به‌عنوان یک سینماگر و علاقه‌مند به ادبیات، توانایی عجیبی در تحلیل و زمینه‌سازی تأثیر هنر بر جامعه دارد. او به بررسی تأثیر متقابل بین خلاقیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی می پردازد و رمزگشایی می کند که چگونه این عناصر آگاهی جمعی ما را شکل می دهند. تحلیل انتقادی او از فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر عبارات هنری به خوانندگان دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌کند و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد دنیای هنر دعوت می‌کند.نوشته جذاب گلن فراتر از این استحوزه های فرهنگ و امور جاری. با علاقه شدید به اقتصاد، گلن به درونیات سیستم های مالی و روندهای اجتماعی-اقتصادی می پردازد. مقالات او مفاهیم پیچیده را به قطعات قابل هضم تقسیم می کند و خوانندگان را قادر می سازد تا نیروهایی را که اقتصاد جهانی ما را شکل می دهند رمزگشایی کنند.با میل گسترده ای به دانش، زمینه های تخصصی متنوع گلن، وبلاگ او را به مقصدی یکجا برای هر کسی که به دنبال بینش کامل در مورد موضوعات بی شماری است تبدیل می کند. خواه کاوش در زندگی مشاهیر نمادین، کشف اسرار اسطوره های باستانی، یا کالبدشکافی تأثیر علم بر زندگی روزمره ما باشد، گلن نورتون نویسنده مورد علاقه شماست که شما را در چشم انداز وسیع تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای بشری راهنمایی می کند. .