بیوگرافی مارتی فلدمن
فهرست مطالب
بیوگرافی • Lupu ululà and castellu ululì
مارتی فلدمن، کمدین بزرگ آنگلوساکسون، در سال 1934 در ایست اند لندن، پسر یک خیاط یهودی متولد شد. او در سن پانزده سالگی مدرسه را ترک کرد و در ابتدا حرفه ترومپت ساز جاز را دنبال کرد که در آن لحظه احساس کرد صاحب آن است.
فقط بعداً متوجه می شود که جذابیت زیادی برای صحنه و بازیگری دارد. او سپس در برخی کمدی ها شرکت می کند، جایی که رگ کمدی شوخ و سوررئال او شروع به باز کردن راه خود می کند، به دنبال معلمان ایده آل خود، باستر کیتون و برادران مارکس در رهبری.
اولین حضور او در دنیای سرگرمی به لطف یک کمدی کمدی انجام می شود که با دو دوست ساخته شده است، همان دوستانی که با آنها یک سه نفر به نام "موریس، مارتی و میچ" تشکیل می دهند، یک سه گانه کمدی بسیار تحت تأثیر. با کاری که او در همان دوران برادران مارکس فوق الذکر (گروش، هارپو، چیکو و زپو) انجام می دادند و کم و بیش از همان نوع کمدی گیج کننده پیروی می کرد.
همچنین ببینید: سنت نیکلاس باری، زندگی و زندگی نامهدر سال 1954 با بری توک، طنزپرداز با استعداد دیگری آشنا شد. یکی در یک بازی متقابل منحصر به فرد تحت تأثیر شوخ طبعی دیگری قرار می گیرد، آنها همدردی می کنند و تصمیم می گیرند که یک شراکت حرفه ای ایجاد کنند. بنابراین آنها شروع به نوشتن موضوعات مختلف و به مقدار زیاد برای برنامه های رادیویی از انواع مختلف می کنند تا اینکه مارتی در پایان دهه پنجاه وارد می شود.بخشی از یک تیم واقعی از نویسندگان باشید که برای ارائه ایده های سرگرم کننده برای نمایش های رادیویی استخدام شده اند. به ویژه، تیم خود را با نتایج شنیداری ستودنی در یکی از محبوبترین برنامههای آن زمان، «آموزش آرچی» به کار برد.
همچنین ببینید: بیوگرافی دینو بوزاتیخوشبختانه مارتی و بری که به دلیل تعهدات اولی خطر جدایی از یکدیگر را داشتند، فراخوانده شده اند تا به تلاش های خود برای ایجاد دو برنامه رادیویی دیگر "ما در تجارت هستیم" بپیوندند و از نظر شنیداری هیجان انگیز، "بازی ارتش". دو تا از این نمایشهای محبوب به تجربیات دیگری جان میبخشند، که کم و بیش بر اساس شخصیتپردازیهایی که برای نمایش قبلی ایجاد شدهاند (بنابراین با استفاده از شخصیتهای یکسان، اصلاح شده یا غنیشده با حقههای دیگر) به وجود آمدهاند. یکی از آنها «بوتسی و اسناج» است که فلدمن فیلمنامه نویس مسئول آن می شود. بدون شک یک قدم شغلی بی تفاوت نیست. اما مهمترین جنبه این است که این نوع تولید در تلویزیون نیز شروع به پخش می کند و تعداد تماشاگران بیشتری را نسبت به رادیو به تنهایی می گیرد.
علاوه بر این، اکنون او دیگر یک خط نویس نیست که مجبور باشد برای ادغام یا تغییر آنچه دیگران می نویسند سازگار شود، بلکه او خالق مستقیم همه برنامه هایی است که به او سپرده شده است. طبیعتاً برعکس، او مسئولیت ضربات و عملکرد رتبه ها را نیز بر عهده می گیرد. قطعااین هنرمند انتظارات را ناامید نکرد، با توجه به اینکه نمایش هایی که او ایجاد کرد به یکی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیون بریتانیا تبدیل شد.
در اواسط سال 1961، این کمدین متوجه می شود که از یک نوع دژنراتیو جدی ماهیت پرکاری تیروئید رنج می برد. عوارض این بیماری عمدتاً سیستم چشمی را تحت تأثیر قرار می دهد که دستخوش تغییرات جدی می شود. این «نقص» و تصویر بازیگری که در نتیجه آن نقش بسته است، یکی از دلایل شمایلشناختی است که باعث شده تا امروز از او آنقدر یاد شود، به طوری که چهرهاش تقریباً تبدیل به یک نماد شده است. در واقع، فراموش کردن آن نگاهی که به صراحت توسط خود فلدمن برجسته شده بود تا او را تا حد امکان کاریکاتور کند، دشوار است (همانطور که می توان به راحتی در عکس های متعددی که او را حتی بیرون از مجموعه به تصویر می کشد، مشاهده کرد).
خوشبختانه از این رو، همچنین به لطف روحیه واکنشی فوق العاده او، حرفه او دچار تکان های بزرگی نمی شود و در واقع در طول دهه شصت همکاری های خود را با بی بی سی در ساخت برنامه های تلویزیونی تشدید می کند تا جایی که برنامه هایی را ایجاد می کند. بعدها تبدیل به یکی از استعدادهای کمدی شد. ما، در میان دیگران، برخی از مونتی پایتون های آینده را به عنوان مایکل پیلین، تری جونز و جان کلیس به یاد داریم.
در یکی از این نمایش ها، او به یکی از موفق ترین شخصیت های خود که بعدها با عبارات جذاب خود وارد لباس مردم بریتانیا نیز شد جان بخشید. در این دوره تقدیس رسمی صورت گرفتفلدمن و در نتیجه فشار بیشتری در حرفه او وجود داشت: نماد ملموس احترامی که بی بی سی برای او احساس می کرد، پیشنهاد ساخت کمدی های خودش در شبکه دوم برای سال های آینده بود، کمدی هایی که او در آن نقش داشت. قهرمان مطلق
اما در این صعود خیره کننده، هنوز سرزمینی برای فتح باقی مانده بود و این بار به معنای واقعی کلمه، یعنی آمریکا. فلدمن که هنوز در ایالات متحده ناشناخته بود، تصمیم گرفت در آن قاره بزرگ نیز شناخته شود. اولین حضور تلویزیونی او در نمایشگرهای ایالات متحده به اواخر دهه شصت برمی گردد، زمانی که او در برخی از طرح های بسیار محبوب "Dean Martin Show" ظاهر شد. نتیجه خوب است، استقبال بیش از چاپلوسی. به نظر می رسد یخ شکسته است و بنابراین او در دهه هفتاد به عنوان مهمان دائمی برنامه های متعدد و همچنین تکرارهای تابستانی است. در همان سالها او برنامهریزی میکند و نمایش دیگری بر اساس او راهاندازی میکند که در واقع نام «ماشین کمدی مارتی فلدمن» را به خود میگیرد.
از سوی دیگر در ایتالیا، فلدام فرصت زیادی برای شناخته شدن نداشته است. مخرب ترین تصویری که همه به یاد دارند در واقع به یک فیلم بین المللی پرتیراژ و بسیار موفق مرتبط است، به طوری که به یک فیلم کلاسیک تبدیل شده و به عنوان یکی از خنده دارترین ادای احترام به سینمای سیاه و سفید و فیلم های ترسناک ساده لوحانه گذشته به حساب می آید. .ما در مورد "فرانکنشتاین جونیور" صحبت می کنیم، بدون شک یکی از پر سر و صداترین کارهای حرفه ای فلدمن، که تا آن لحظه بیشتر بر اساس رابطه مستقیم با مردم، در نوعی بعد کاباره ای بنا شده بود. در عوض، در آن صورت مل بروکس او را برای بازیگران فیلم انتخاب می کند و ایده درخشانی دارد که شخصیت ایگور، دستیار دکتر فرانکنشتاین را به همان اندازه که خنده دار است، به او اختصاص دهد، که با نتایجی به همان اندازه به یاد ماندنی توسط تاریخچه ای دیگر تجسم یافته است. فیلمبرداری طنز، جین وایلدر.
بعد از فیلم بروکس، شرکتهای دیگری از جمله یکی در «ماجراجویی برادر باهوشتر شرلوک هلمز» و در فیلم دیگری از مل بروکس با عنوان «فیلم خاموش» دنبال شد. متاسفانه بسیاری از این فیلم ها در ایتالیا توزیع نشده اند.
اما موفقیت فیلم ها و پاسخ شخصی فلدمن به تماشاگران به گونه ای است که کمدین جسارت می کند و در کار کارگردانی تلاش می کند. اولین بازی با «من، بو گسته و لژیون خارجی» است، بازسازی بازیگوشی فیلمی از ولمن در سال 1939، که در آن دو برادر، یکی زیبا و دیگری بسیار زشت، به لژیون خارجی میرسند. پس از آن فیلم «به خدا اعتماد داریم» را کارگردانی میکند و پس از آن همچنان در صمیمیترین نقش این بازیگر جلوی دوربین میرود.
در حین ساخت پیکارسک"ریش زرد در مکزیک"، فلدمن چهل و نه ساله در 2 دسامبر 1982 در مکزیکو سیتی در اتاق هتل خود دچار حمله قلبی شدید شد و درگذشت. او در قبرستان «فارست لاون» در لسآنجلس، در نزدیکی قبر معبودش، باستر کیتون، که علیرغم نتایج بسیار متفاوت کمدیاش، همیشه الهامبخش او بود، به خاک سپرده شد.
مارتی فلدمن در پانورامای کمدی آنگلوساکسون شخصیتی منحصر به فردتر از کمیاب بود که توانست چهره های مختلفی را در خود خلاصه کند: کمدین، کارگردان، نویسنده و کمدین. سبک او کاملاً منحصر به فرد و شخصی بود که به طور غیرقابل حذفی توسط فیزیوگنومی فراموش نشدنی او مشخص شده بود. او روح واقعی کمدی را تجسم بخشید و به همین دلیل است که برای مدت طولانی در یادها باقی خواهد ماند.