بیوگرافی راجر واترز
فهرست مطالب
بیوگرافی • صورتی فکر کن
- راجر واترز در دهه 2000
صحبت کردن درباره راجر واترز و زندگی او ناگزیر به معنای پیروی است، همانطور که در فیلیگران ، همچنین سفر باشکوه Pink Floyd ، یک گروه راک با خلاقیت قوی و مفاهیم روانگردان. همه چیز در سال 1965 آغاز شد که سید بارت، باب کلوز، ریک رایت، نیک میسون و راجر واترز در گروهی به نام سیگما 6 به هم پیوستند. واترز مدتها بود که از معلمی در شهر مادری خود درس های باس و هارمونی گرفته بود و بلافاصله خلاقیت قابل توجه و کنجکاوی سیری ناپذیری نسبت به موسیقی پاپ که در آن زمان در جریان بود را نشان داد.
جورج راجر واترز (متولد گریت بوهام، انگلستان، در 6 سپتامبر 1943) در کمپین خلع سلاح هسته ای در اوایل دهه 1960 شرکت کرد، در واقع اولین حضور عمومی او بود.
در یک یادداشت بیوگرافی، اولین قدم های خود را به عنوان یک موسیقیدان اینگونه توصیف می کند:
" من در رشته معماری در Regent Street Polytechnic تحصیل می کردم، جایی که چندین گروه تشکیل دادیم. جدی نیست، نمیتوانی او برای تماشاچیان بازی کند. ما نامهای زیادی داشتیم، یکی از آنها Meggadeaths بود. ما زمان را صرف این فکر کردیم که چگونه پولی را که قرار است به دست بیاوریم خرج کنیم." بخشی از مزایا را روی یک گیتار اسپانیایی سرمایهگذاری کردم و دو درس در مرکز گیتار اسپانیایی گذراندم، اما نتوانستم با تمام آن تمرینها کنار بیایم. در کالج ها همیشه یک اتاق وجود داردمی خواهید؟. سال بعد او یک اثر در زمینه اپرا را دوباره پیشنهاد داد: "داستان سرباز" (2018).
جایی که مردم با ابزار یا چیزهای دیگر خود جاذبه دارند. وقتی به گذشته نگاه میکنم، حتماً قبل از آن هم گیتار داشتم، زیرا یادم میآید که نواختن «Shanty Town» را یاد گرفتم. من کاملاً به کاری که در دانشگاه انجام می دادم بی علاقه بودم. در این کشور، معماری آنقدر با عامل اقتصادی سازش دارد که من واقعاً عصبانی شدم. در آن مقطع، من هم مانند بقیه، شروع به خرج تمام یارانه ها برای آلات موسیقی کردم. یادم می آید که در حالی که 10 پوند وام می خواستم سر یکی از مدیران بانک فریاد زدم و به او گفت که قرار است روزی بسیار ثروتمند شوم. ما حدود هشتاد آهنگ را یاد گرفتیم که همگی از استونز بودند.اما پس از مدت کوتاهی گروه از هم پاشید و همه اعضای مؤسس با پیمودن مسیرهای مختلف به فعالیت موسیقایی خود ادامه دادند. گروه جدیدی تشکیل شد. متشکل از یک گیتاریست (سید بارت)، یک نوازنده بیس (راجر واترز)، یک نوازنده کیبورد (ریک رایت) و یک درامر (نیک میسون). این گروه چندین بار نام خود را تغییر میدهد و هر از گاهی به «عبدبز جیغ»، «تی» تبدیل میشود. -Set، "The Architectural Abdabs"، "The Pink Floyd Sound".
در دراز مدت، این دومی به نظر می رسد "نجیب ترین" و مهم ترین نام برای کل گروه باشد. مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در مورد منشأ این نام عجیب، اما اکنون مشخص شده است که این نام محصول اتحاد اسامی است.نوازنده جاز پینک اندرسون و بلوزمن فلوید شورای. اولین حضور این گروه در "Marquee" در لندن انجام می شود، مکانی که به پرچمدار فرهنگ زیرزمینی لندن تبدیل شده است. پینک فلوید در طول اجرای خود در باشگاه، در «سوئیتهای» بیپایانی زندگی میکند که بازدیدکنندگان جوان را به وجد میآورد. این طلوع عصر «روانگردان» است که پس از رسیدن به بلوغ، پینک فلوید را در زمره اصطلاحی ترین و درخشان ترین خوانندگان خود می بیند.
در "Marquee" است که پینک فلوید اولین مدیر خود، پیتر جنر، "دمیورژ" را ملاقات می کند که موفق می شود یک قرارداد هفتگی برای آنها با مدرسه آزاد لندن ببندد. در طی یکی از این قرارها، فلویدها از یک پروژکتور اسلاید استفاده می کنند، که مستقیماً به سمت آنها هدف قرار می گیرد و با موسیقی هماهنگ می شود، و به "نمایش نور" که به ویژگی خاص گروه تبدیل می شود، جان می بخشد.
متعاقباً، فلوید در یک مکان تازه افتتاح شده دیگر، "UFO" که خیلی زود به یکی از پاتوق های مورد علاقه جنبش زیرزمینی انگلیسی تبدیل شد، ظاهر شد.
به دنبال این کارآموزی کلاسیک، فلوید سرانجام موفق شد اولین "45 دور در دقیقه" خود را به تاریخ 11 مارس 1967 ضبط کند. خوشبختانه، موفقیت تقریباً فوری است و قطعه ضبط شده را به 20 قطعه برتر انگلیسی ارائه می کند، حتی اگر برخی از مشکلات سانسور به دلیل عنوان اصلی آهنگ ظاهر می شود: "بیایید یکی دیگر را بچرخانیمone"، که در لغت به معنای "بیایید یکی دیگر را بچرخانیم" با اشاره صریح به مفصل است.
متعاقباً، در 12 می، فلویدها در "تالار ملکه الیزابت" در کنسرتی به نام "بازیهای ماه می" اجرا میکنند. ساختن یک سیستم استریوفونیک نوآورانه که به لطف آن صدا به نوعی دایره ای در اطراف اتاق پخش می شود و به مخاطب احساس حضور در وسط موسیقی را می دهد. سپس آنها پیش نمایش تک آهنگ "Games for May" را می بینند که با آهنگ جدید منتشر می شود. عنوان " See Emily Play ".
برای آلبوم اول "Piper At The Gates of Dawn" از نام "Pink Floyd" استفاده شده و بعدا با حذف مقاله "The" آلبوم دوم منتشر می شود. "A Saucerful Of Secret" با استفاده از نام قطعی و در حال حاضر کامل شده گروه. اما در این دوره مشکلاتی با سید بارت ایجاد می شود که نمی تواند از نظر احساسی محبوبیت به دست آمده با "Piper At The Gates of Dawn" را مدیریت کند. گیتاریست در واقع. شروع به استفاده گسترده و مداوم از LSD کرد (در آن زمان هنوز قانونی بود)، و از آنجا که قادر به ادامه کار خود نبود، دوست قدیمی خود و گیتاریست ریتم دیوید گیلمور را به گروه فراخواند.
وخامت مداوم وضعیت سید، گروه را مجبور می کند که او را در برخی کنسرت ها شرکت نکند. این نشان دهنده خروج قطعی بارت از پینک فلوید و آغاز یک دوره بحرانی برایگروهی که توسط پیتر جنر نیز رها شد و قصد داشت سید بارت را در حرفه انفرادی خود دنبال کند.
میسون بعداً یادآور شد: " ما در آستانه جدایی بودیم؛ به نظر غیرممکن بود که جایگزینی برای سید پیدا کنیم ".
از سوی دیگر، کوارتت جدید به طور معجزه آسایی بار جدید و ظرفیت اختراعی قدرتمندی پیدا می کند، مانند اینکه بتواند مجموعه ای از شاهکارهای مختلف از "More" تا "Ummagumma" را از خود بسازد. "Atom Heart Mother" تا "Obscured By Clouds". فلوید، در آن زمان، متعهد به یافتن یک سبک جدید است که سعی می کند تا حد امکان به صدای ایجاد شده توسط سید بارت نزدیک شود، یعنی ترکیبی روانگردان و رویایی که با این حال مشخصات ملودیک و تاثیرگذاری زیادی را حفظ می کند.
بعد از این آلبوم ها، که برخی از آنها بدون شک بسیار تجربی هستند (فقط به "Ummagumma" فکر کنید، یک LP دوگانه که در آن هر یک از اعضای گروه یک طرف دیسک را در اختیار داشتند)، یک نقطه عطف سبکی با برد زیاد تفصیلی که نتیجه آن افسانه ای "سمت تاریک ماه" است. این دیسکی است که انواع و اقسام رکوردها را جمع آوری کرده است (علیرغم موسیقی «دشوار» آن): نه تنها بیش از 25 میلیون نسخه فروخته است (یک رقم بزرگ برای آن زمان)، بلکه در فروش باقی مانده است. نمودار آلبوم ها برای مدت زمان بی نهایت: چیزی حدود 14 سال متوالی. به علاوه، هنوز هم یک فروشنده بزرگ است.
بنابراین منطقی است که پس از این سرمستی، گروه به هر طریقی سعی کند سطحی را که با آن آلبوم رسیده است حفظ کند. کاری که اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است. اما در سال 1975 پینک فلوید هنوز تارهای زیادی را در کمان خود دارد و رگ اختراع هنوز به پایان نرسیده است. در اینجا سپس در مغازه ها ظاهر می شود "Wish You Were Here"، یک رکورد عجیب و پیچیده که پینک فلوید را به عنوان یکی از بزرگترین گروه های موسیقی در تمام دوران معرفی می کند. همچنین در این مورد، موفقیت تجاری دیری نپایید.
برای تکمیل "سه گانه" در مورد بیگانگی انسان که با این دو آلبوم در حال شکل گیری است، گروه بعداً "حیوانات" را منتشر می کند که فراموش شده ترین و ناشناخته ترین از این سه آلبوم است (شاید به دلیل بدبینی غیرقابل جبران در مورد طبیعت انسانی که از متون برمی آید). در طول تور طاقت فرسایی که پس از انتشار «حیوانات» به دنبال داشت، برخی قسمتهای نسبتاً ناخوشایند مانند جنجالهای مکرر و داغ بین راجر واترز و مردم رخ میدهد: « اجرای در کنسرتها به یک تجربه کاملاً بیگانه تبدیل شد. این بود که کاملاً از دیواری که ما را از مخاطبانمان جدا می کرد آگاه شدم "; سخنان نوازنده باس است. اما، جدای از تور، هنوز مطالب زیادی وجود دارد که نیاز به دیدن نور دارد: این مورد مربوط به آهنگهای موجود در آهنگ دوبل «دیوار» است که در 16 نوامبر 1979 پس از آن منتشر شد.تقریبا سه سال سکوت
"دیوار" بلافاصله خود را به عنوان یک موفقیت تجاری با ابعاد گسترده تحمیل کرد و خود را محصولی با کار عالی، پر از جلوه های صوتی و سرشار از هزاران تفاوت ظریف با توجه به کوچکترین جزئیات توصیف کرد. تور پس از انتشار وینیل، که به دلیل ساختار عظیم لازم برای تحقق آن به اجبار به چند تاریخ کاهش یافت، یک موفقیت فوق العاده است.
بعد از تور "The Wall"، ریک رایت، با مخالفت با راجر واترز، گروه را ترک کرد و بعدا، پینک فلوید آلبوم جدیدی به نام "The Final Cut" منتشر کرد که این بار کاملاً توسط واترز نوشته شده بود (اما ما نباید فراموش کنیم که واترز همیشه روح خلاق واقعی پینک فلوید بوده است). کسی استدلال می کند که بالاخره "The Final Cut" را می توان اولین آلبوم انفرادی واترز در نظر گرفت: در حمایت از این تز نیز شایعه ای وجود دارد که گیلمور به استودیو رفته، سولوها را ضبط کرده و ترک کرده است. با این حال، به محض تکمیل امتیاز، راجر واترز گروه را ترک کرد. به عقیده منتقدان و کارشناسان، «برش نهایی» اثری است که با محدودیتهای درونیسازی انفرادی پیشرونده راجر واترز همراه شده است، کابوسهای جنگی و خاطرات دردناک و تلخ پدرانه را در خود جای داده است.
همچنین ببینید: بیوگرافی ادواردو دی فیلیپوبا این حال، همه اینها باعث شد که او خودکامه شود، زیرا خود را به عنوان یک فرد مستبد می دانستتنها خالق آهنگ های فلوید، که اغلب با سایر اعضای گروه درگیر می شود و در سال 1986 او را هدایت می کند تا پس از اختلافات قبلی، گروه را به طور قطعی منحل کند، که واکنش گیلمور را برانگیخت که به تصمیم دادگاه عالی لندن اعتراض می کند. ، حکم را به نفع خود نقض می کند.
بعداً در سال 1987، گیلمور و میسون راه تولد دوباره پینک فلوید را امتحان کردند، به این امید که بتوانند علاقه عظیمی را که گروه اصلی در بین مردم برانگیخته بود، احیا کنند. جدای از اثر جدید "یک وقفه لحظه ای دلیل" که فروش خوب اما نه فوق العاده ای دارد، می توان گفت این تلاش تا حدی موفقیت آمیز بوده است، بیش از همه به دلیل تعداد عظیمی از مردم که مایل به شنیدن زنده پینک فلوید هستند. اجراهای نادر با این حال، شبهه این است که هنوز احیای یک عشق قدیمی است.
همچنین ببینید: بیوگرافی جورجیو پاناریلواما واترز پس از دعواهای مختلف جنایی و لفظی به فعالیت انفرادی خود ادامه می دهد، حتی اگر بدون شک مردم در شناسایی هنرمند با مشکل خاصی مواجه شده اند، زیرا پینک فلوید بیشترین زمان خود را پشت سر گذاشته است. در ناشناس بودن کامل، خود را نشان می دهند و خود را اندک به رسانه ها می دهند. راجر واترز با پیشنهاد مجدد "دیوار" در سال 1990 (همدست سقوط دیوار برلین) خود را نجات می دهد و یک کنسرت سودمند برای صندوق یادبود برای سازماندهی می کند.Disaster Relief در مقابل 25000 تماشاگر اجرا شد و در بسیاری از نقاط جهان پخش شد، در محلی که دو آلمان را تقسیم کرد.
تا آنجا که به پروژه های موسیقی سایر اعضا مربوط می شود، شکی وجود ندارد که غیبت واترز که اکنون توسط پروژه های انفرادی او (به گفته کارشناسان ناامید کننده است) به شدت احساس شده است. . ریچارد رایت "پیر" نیز به عنوان یک مرد جلسه در تور جهانی شرکت کرد که پس از "اتحاد مجدد" نسبی فلوید انجام شد که بعداً به طور قطعی در گروه بازگردانده شد. یک سال بعد، فلوید «صدای ظریف رعد» را منتشر کرد، که برای برخی نشانهای از یک افول غیرقابل توقف بود. در سال 1994 این سه نفر "زنگ تقسیم" را منتشر کردند، در حالی که آخرین اثر به سال 1995 با خلق "نبض" برمی گردد.
راجر واترز در دهه 2000
آخرین تلاش راجر واترز از دهه 2000 "Ça ira" است، اپرایی در سه پرده با لیبرتو از اتین رودا گیل، که در اولین نمایش جهانی در تاریخ 17 نوامبر 2005 در سالن Parco della Musica در رم. موضوع اثر انقلاب فرانسه است (عنوان برگرفته از آهنگ محبوبی به همین نام از انقلاب فرانسه است).
او چند آلبوم انفرادی منتشر کرد: "مزایا و معایب پیادهروی با هیچ" (1984)، "Radio K.A.O.S." (1987)، "مفرح تا مرگ" (1992). پس از گذشت 25 سال از این آخرین اثر، در سال 2017 کتاب «آیا این زندگی ما واقعاً است